پارت 4 سرنوشت متفاوت
#جیمین
صدای جیغ رزی را شنیدم. دویدم سمت اون مرده و رزی. مردرو که زدم دست رزی رو گرفتم .دویدم وقتی رسیدیم سمت ماشین ،دست پر از خون دیدم . دیدم که رزی
#رزی
رسیدیم به ماشین که دیدم جیمین به من زل زده گفت
-رزی صورتت
-جیمین چی میگی؟!
دستم رو زدم به صورتم دیدم که پر از خون هست. یه جیغی زدم که مطمئن بودم به قمارخونه صدام رسیده بود . جیمین جلوی دهنم را گرفت .
#جیمین
رزی صورتش پر از خون بود . وقتی فهمید جیغ زد . جلوی دهنش رو گرفتم . بردمش تو ماشین. حرکت کردیم سمت اتاقی که رزرو کرده بودیم . (اتاق 2 خوابه هست ) نشوندمش رو مبل . جعبه های کمک های اولیه ها رو آوردم.
#رزی
جیمین با جعبه کمک های اولیه اومد سمتم شروع کرد زخم ها رو بستن من هم از درد میخواستم گریه کنم ولی همه اش داشتم به جیمین نگاه میکردم که انگار محو صورتش شده بودم .(هی رزی حواست را جمع کن شما فقط همکارید ) جیمین کارش تمام شد بهش گفتم :ممنون
-خواهش ما باهم همکاریم(چقدر جنتلمن)
#جیمین
وای خدای من چطور یک دختر میتونه آنقدر کیوت باشه (نه جیمین اون همکارته فقط همین و بس ولی کاش این حس دو طرفه بود.
پایان پارت 4💜💜💜💜💜
صدای جیغ رزی را شنیدم. دویدم سمت اون مرده و رزی. مردرو که زدم دست رزی رو گرفتم .دویدم وقتی رسیدیم سمت ماشین ،دست پر از خون دیدم . دیدم که رزی
#رزی
رسیدیم به ماشین که دیدم جیمین به من زل زده گفت
-رزی صورتت
-جیمین چی میگی؟!
دستم رو زدم به صورتم دیدم که پر از خون هست. یه جیغی زدم که مطمئن بودم به قمارخونه صدام رسیده بود . جیمین جلوی دهنم را گرفت .
#جیمین
رزی صورتش پر از خون بود . وقتی فهمید جیغ زد . جلوی دهنش رو گرفتم . بردمش تو ماشین. حرکت کردیم سمت اتاقی که رزرو کرده بودیم . (اتاق 2 خوابه هست ) نشوندمش رو مبل . جعبه های کمک های اولیه ها رو آوردم.
#رزی
جیمین با جعبه کمک های اولیه اومد سمتم شروع کرد زخم ها رو بستن من هم از درد میخواستم گریه کنم ولی همه اش داشتم به جیمین نگاه میکردم که انگار محو صورتش شده بودم .(هی رزی حواست را جمع کن شما فقط همکارید ) جیمین کارش تمام شد بهش گفتم :ممنون
-خواهش ما باهم همکاریم(چقدر جنتلمن)
#جیمین
وای خدای من چطور یک دختر میتونه آنقدر کیوت باشه (نه جیمین اون همکارته فقط همین و بس ولی کاش این حس دو طرفه بود.
پایان پارت 4💜💜💜💜💜
۱۹.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.