باران خونp4
تو فکر بودم که یهو به یه مرد خوش هیکل خوردم و برگشتم اون پوست صافش تو نور افتابی که از پنجره به صورتش میخورد میدرخشید
ا/ت: اقای کیم؟؟
نامجون: جان دلم! چی یعنی بله
ا/ت: من مدیر عامل شرکتتون هستم{خنده}
نامجون:خوش حالم میبینمت{خم میشه} ببخشید اون روز بر نگشتم صورت ماهتون رو ببینم
ا/ت:اشکال نداره اقای کیم
نامجون: اقای جی بهتون شرکت رو نشوت ایشون منشی شما هستند
ا/ت: ممنون
اسلاید 2 جی چانگ ووک منشی ا/ت
چانگ ووک: از اینطرف بریم
ا/ت:بریم
1ساعت بعد
چانگ ووک : تموم بریم سر کار
ا/ت : اینجا واقعا بزرگه مسئولیتش سخته
چانگ ووک:با کمک من اینجا رو انگشت کوچکته
ا/ت: ممنون{دستشو رو موهاش تکون میده}
چانگ ووک:خرابشون نکن یه ساعت جلو اینه بودم
ا/ت: از این به بعد همینه باید عادت کنی
چانگ ووک:باشه{خنده}
خسته شدم فردا براتون 6 پارت میزارم اگه حمایت نشه 2 تا میزارم چون دارم وقت میزارم
بای گوگولی هاااااا
ا/ت: اقای کیم؟؟
نامجون: جان دلم! چی یعنی بله
ا/ت: من مدیر عامل شرکتتون هستم{خنده}
نامجون:خوش حالم میبینمت{خم میشه} ببخشید اون روز بر نگشتم صورت ماهتون رو ببینم
ا/ت:اشکال نداره اقای کیم
نامجون: اقای جی بهتون شرکت رو نشوت ایشون منشی شما هستند
ا/ت: ممنون
اسلاید 2 جی چانگ ووک منشی ا/ت
چانگ ووک: از اینطرف بریم
ا/ت:بریم
1ساعت بعد
چانگ ووک : تموم بریم سر کار
ا/ت : اینجا واقعا بزرگه مسئولیتش سخته
چانگ ووک:با کمک من اینجا رو انگشت کوچکته
ا/ت: ممنون{دستشو رو موهاش تکون میده}
چانگ ووک:خرابشون نکن یه ساعت جلو اینه بودم
ا/ت: از این به بعد همینه باید عادت کنی
چانگ ووک:باشه{خنده}
خسته شدم فردا براتون 6 پارت میزارم اگه حمایت نشه 2 تا میزارم چون دارم وقت میزارم
بای گوگولی هاااااا
۸.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.