part 8📜

کوک ویو 📜
بچه ها سفارششون رو دادن منم نشستم چند پیک خوردم ولی بیشتر حواسم به ات بود
چون خیلی داشت میخورد دو بطری
ویسکی رو تموم کردن
😐 همین جوری داشتم
فکر میکردم که.....

ات ویو 📜
داشتم دومین بطری ویسکی رو باز میکردم
که یه پسره اومد بغلم نشست اولش
تعجب کردم ولی بعدش گفتم
+میشه بلند شی اذیت میشم
/هوف خوشگله امشب رو هستی..
+هوییی حرف دهنتو بفهم عنتر :/
/ع من به این جذابی. مست.
+یا همین الان میری یا...
که پسره شوت شد اون سمت
نگاه کردم ببینم کیه که.....