☆بیگ بوی ☆

☆بیگ بوی ☆

☆big boy☆

P4

ات: تهیونگ‌ میگم خیلی گذشته همش زدیم و. خوردیم ...می خوام برم خونه

تهیونگ( با حالت مست) : نه.... اینجا میمونی اتاق من دو تا تخت جدا دارع

ات: امممم نه نمی تونم

تهیونگ : هیسسس اگه ساکت شی دستمو برمیدارم

ات: اوهوم اوهوم

تهیونگ: پس برو لباستو عوض کن

ات: دِ بزار برم خونه دیگه

تهیونگ: نچ نمیشه برو میام بهت میگه لباساتو کجاس

ات: امم..باششششووو

ات: یورییی میگم چجوری میشه از اینجا رفت؟

یوری : شنیدم آقا چی گفتن پس بیا اینم لباسات

ات: هوف 😮‍💨

یوری: چیه ؟

ات: حداقل باز نیست

یوری : باشه ... اتاقم اونجا مستقیم سمت چپ بعد راست هست

ات: بش( اتاقو پیدا میکنه)

ات: وای چه باده خنکی ... تهیونگگک!!!! چرا بدون لباس خوابیدی ؟ نه می خوای شلوارکتم در بیارم آب ذوغم بیارم برات

راستی مگه نگفتی دو تا تخت دارعع؟؟؟


تهیونگ: خیلی حرف مفت میزنی بیا بخواب

ات: ای خودااا باش ( داشتم میرفتم بخوابم که تهیونگ دستشو دور کمرم گره کرد و برد تو بغل خودش )

ات: میگم تهیونگ ولم کن لطفا من یه شبه آشنا شدم ولم کن ... پلیزززز تو باید شرق باشی من غرببب ولم کوننن

تهیونگ: خفه

ات: گیگیگیگیممقن

تهیونگ: اگع زیاد حرف بزنی بی هوشت میکنم حالا دیگع هر بلایی سرت بیاد تقصیر توعه

ات: باش

تهیونگ: توکه حرف زدی

ات : نههه

تهیونگ: الانم حرف زدی پس وقت تلافیه...

شرط: ۱۵ لایک. ۲۰ کامنت