مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب ناز بیدار شدمو از تختم دل کندم رفتم سمت wc کارهای لازمو انجام دادم بعد رفتم یه آرایش لایت کردمو لباسمو پوشیدم (عکسش رو میزارم) رفتم سمت پایین که صبحانه بخورم چون زیاد کشنم نبود فقت یه سیب خوردم رفتم سمت ماشین بعد ۴۵ مین رسیدم ....... رفتم داخل شرکت با بچه ها سلام علیک کردیمو رفتیم سر کار هامون (چندساعت بعد)
آه خدا آنقدر خسته شده بودم رفتم آشپز خونه یه قهوه واسه خودم بیارم رفتم سمت آشپز خونه که کای رو دیدم(بچه ها کای همکار اته که عاشقه ولی ات ازش زیاد خوشش نمیاد راستی کای اکسون نیست علامت کای£)
£سلام ات (با لبخند)
_سلام کای
£خوبی شنیدم با کراش دخترای شرکت قرار داری
_کراش؟ آها منظورت های جئونه آره برای طراحی عمارت نه چیز دیگه
£بهتره چیزه دیگه نباشه(جدی)
_ببخشید ؟ فکر کنم به تو ربطی نداره کای
£ات می دونی که دوستت دارم
_میدونی که حالم ازت بهم می خوره خب دیگه دلم نمیخواد بیشتر وقتمو تلف کنم پس فعلا
£باشه فعلا(کمی عصبی)
آه پسره چندش اوففف رفتم سمت میزم که میزم به ادامه کارام رسیدم
ساعت ۶ شد اووففف خدا رو شکر امروز زود تر می رفتیم با بچه ها خدافظی کردمو رفتم سمت ماشین بعد ۴۵ مین رسیدم خونه اولن رفتم صورتمو شستشو لباسمو عوض کردم (عکسش رو میزارم) خوراکی برداشتمو سریال مورد علاقه مو گذاشتم شروع کردم به دیدن که گوشیم زنگ خورد برداشتم بیبینم کی به به داداش گل زنگ زدن(÷علامت تهیونگ)
ویو مکالمه ات
÷سلام بر خواهر گلم
_سلامممم بر داداشی چه خبر از این وارا
÷خبری نیست از اون وراااا
_(خنده)
_خب بگو ببینم چی شده
÷دارم میام کره
_عهههههههه به سلامتی
÷آخه نیم ساعت دیگه می یام آدرس خونت همون دیگه آره
_نه اومدم یه خونه دیگه آدرسش رو برات می فرستم
÷اوک پس تا ۱ ساعت دیگه میام
خب اسلاید اول لباس کار ات اسلاید دوم لباس خونش عکس خونه ات و ماشینش رو تو هایلایت های پیج هست استوری هم گذاشتم خوب شرایط پارت بعد دیدگاه این پست برسه به ۳۰نفر🌚🦋
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب ناز بیدار شدمو از تختم دل کندم رفتم سمت wc کارهای لازمو انجام دادم بعد رفتم یه آرایش لایت کردمو لباسمو پوشیدم (عکسش رو میزارم) رفتم سمت پایین که صبحانه بخورم چون زیاد کشنم نبود فقت یه سیب خوردم رفتم سمت ماشین بعد ۴۵ مین رسیدم ....... رفتم داخل شرکت با بچه ها سلام علیک کردیمو رفتیم سر کار هامون (چندساعت بعد)
آه خدا آنقدر خسته شده بودم رفتم آشپز خونه یه قهوه واسه خودم بیارم رفتم سمت آشپز خونه که کای رو دیدم(بچه ها کای همکار اته که عاشقه ولی ات ازش زیاد خوشش نمیاد راستی کای اکسون نیست علامت کای£)
£سلام ات (با لبخند)
_سلام کای
£خوبی شنیدم با کراش دخترای شرکت قرار داری
_کراش؟ آها منظورت های جئونه آره برای طراحی عمارت نه چیز دیگه
£بهتره چیزه دیگه نباشه(جدی)
_ببخشید ؟ فکر کنم به تو ربطی نداره کای
£ات می دونی که دوستت دارم
_میدونی که حالم ازت بهم می خوره خب دیگه دلم نمیخواد بیشتر وقتمو تلف کنم پس فعلا
£باشه فعلا(کمی عصبی)
آه پسره چندش اوففف رفتم سمت میزم که میزم به ادامه کارام رسیدم
ساعت ۶ شد اووففف خدا رو شکر امروز زود تر می رفتیم با بچه ها خدافظی کردمو رفتم سمت ماشین بعد ۴۵ مین رسیدم خونه اولن رفتم صورتمو شستشو لباسمو عوض کردم (عکسش رو میزارم) خوراکی برداشتمو سریال مورد علاقه مو گذاشتم شروع کردم به دیدن که گوشیم زنگ خورد برداشتم بیبینم کی به به داداش گل زنگ زدن(÷علامت تهیونگ)
ویو مکالمه ات
÷سلام بر خواهر گلم
_سلامممم بر داداشی چه خبر از این وارا
÷خبری نیست از اون وراااا
_(خنده)
_خب بگو ببینم چی شده
÷دارم میام کره
_عهههههههه به سلامتی
÷آخه نیم ساعت دیگه می یام آدرس خونت همون دیگه آره
_نه اومدم یه خونه دیگه آدرسش رو برات می فرستم
÷اوک پس تا ۱ ساعت دیگه میام
خب اسلاید اول لباس کار ات اسلاید دوم لباس خونش عکس خونه ات و ماشینش رو تو هایلایت های پیج هست استوری هم گذاشتم خوب شرایط پارت بعد دیدگاه این پست برسه به ۳۰نفر🌚🦋
۷.۸k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.