part 140
#part_140
#فرار
نگاه ارسلانو که با اخم دید تند گفت
- به خدا فقط یه ثانیه نگاه کردم !!!
منو دیانا بهم نگاهی کردیم و یهو دیانا ترررکییید از خنده منم لبمو گزیدمو سرمو انداختم پایین این کتی جونم راه افتاده هاااا اومده نصف شبی مارو دید زده ارسلان معلوم بود خندش گرفته ولی سرشو به معنی تاسف تکون داد و با
حرف بعدیش دلم یه جوری شد
- بفرما با زنمونم نمیشه تنها باشیم و یکم خلوت کنیم
سرمو بیشتر گرفتم پایین که اینبار کتی جونم خندش گرفت و گفت
- پسرم تو اول با نیکا محرم هم شو بعد هر چقدر خواستی با زنت خلوت کن کیه که حرف بزنه قربون خجالتت بشم مادر باید محرمتون کنم شما دوتا عروسی نکرده نوه دارم میکنید
واااای خدا اینا میخوان منو آب کنن امروز کاملا حس کردم سرخ شدم و از خجالت از بس عرق ریختم پنو کیلو کم
کردم ارسلانم نگام کرد و به یه چشمک زدن بسنده کرد دیگه هیچی دیگه کاردک کسی داره جمعم کنه لطفا چه خوششم اومده این صبحونه رو که کوفت کردیم و حسابی تو گلومون گیر کرد با ارسلان رفتیم توی اتاقش من که کلا از کتی جون فرار کردم تا یه وقت حرفای صحنه دار بهم نزنه ولی ارسلان یکم عصبی بود حالا چراشو نمیدونم چون سر میز که خوب بود و حرف میزد ولی یه پیام رو گوشیش اومد که کلا بهمش ریخت منم چیزی نپرسیدم والا یهو دیدین با این اخلاق گندش ضایعم کرد گفت به تو چه هیچی ازین ماموت بعید نیست در اتاقو بست و کلافه نشست رو تخت همینجوری با تعجب نگاش میکردم که یهو سرشو اورد بالا
- الان مهمون دارم
با تعجب گفتم
- خب چه ربطی به من داره !؟
یه نگاه بهم انداخت و با حرص گفت :
- باید نقشتو بی نقص و عالی بازی کنی
تعجبم هی داشت بیشتر میشد مهمونش کی بود که اینقدر حساس بود که حتما درست جلوش بازی کنم
ناخوداگاه سوالمو بلند گفتم :
- کیه مگه مهمونت
بلند شد و همینطور که سمت حموم میرفت گفت :
کیه به نظرتون؟!😂
با عشق بوس بتون تا فردا💋😂
#فرار
نگاه ارسلانو که با اخم دید تند گفت
- به خدا فقط یه ثانیه نگاه کردم !!!
منو دیانا بهم نگاهی کردیم و یهو دیانا ترررکییید از خنده منم لبمو گزیدمو سرمو انداختم پایین این کتی جونم راه افتاده هاااا اومده نصف شبی مارو دید زده ارسلان معلوم بود خندش گرفته ولی سرشو به معنی تاسف تکون داد و با
حرف بعدیش دلم یه جوری شد
- بفرما با زنمونم نمیشه تنها باشیم و یکم خلوت کنیم
سرمو بیشتر گرفتم پایین که اینبار کتی جونم خندش گرفت و گفت
- پسرم تو اول با نیکا محرم هم شو بعد هر چقدر خواستی با زنت خلوت کن کیه که حرف بزنه قربون خجالتت بشم مادر باید محرمتون کنم شما دوتا عروسی نکرده نوه دارم میکنید
واااای خدا اینا میخوان منو آب کنن امروز کاملا حس کردم سرخ شدم و از خجالت از بس عرق ریختم پنو کیلو کم
کردم ارسلانم نگام کرد و به یه چشمک زدن بسنده کرد دیگه هیچی دیگه کاردک کسی داره جمعم کنه لطفا چه خوششم اومده این صبحونه رو که کوفت کردیم و حسابی تو گلومون گیر کرد با ارسلان رفتیم توی اتاقش من که کلا از کتی جون فرار کردم تا یه وقت حرفای صحنه دار بهم نزنه ولی ارسلان یکم عصبی بود حالا چراشو نمیدونم چون سر میز که خوب بود و حرف میزد ولی یه پیام رو گوشیش اومد که کلا بهمش ریخت منم چیزی نپرسیدم والا یهو دیدین با این اخلاق گندش ضایعم کرد گفت به تو چه هیچی ازین ماموت بعید نیست در اتاقو بست و کلافه نشست رو تخت همینجوری با تعجب نگاش میکردم که یهو سرشو اورد بالا
- الان مهمون دارم
با تعجب گفتم
- خب چه ربطی به من داره !؟
یه نگاه بهم انداخت و با حرص گفت :
- باید نقشتو بی نقص و عالی بازی کنی
تعجبم هی داشت بیشتر میشد مهمونش کی بود که اینقدر حساس بود که حتما درست جلوش بازی کنم
ناخوداگاه سوالمو بلند گفتم :
- کیه مگه مهمونت
بلند شد و همینطور که سمت حموم میرفت گفت :
کیه به نظرتون؟!😂
با عشق بوس بتون تا فردا💋😂
۱.۵k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.