یا دلیل
یا دلیل
دلم خواب می خواهد ، در طول روز در حال چرت زدنم ...
گفت برو یک آزمایش بده شاید کمبودی باشد در جانت !
حال ندارم حتی از خانه خارج شوم ، از پنجره که بیرون را نگاه میکنم دلم می خواهد تا ابد در خانه بمانم ...
بیرون سرد است ...
جانم سرد است ...
روحم یخ بسته است انگار ...
پس از هر ملاقاتی پر از شرم می شوم ... حتی حال عذر خواهی ندارم ... فقط سری از تاسف تکان می دهم برای خودم و با سرعت جدا می شوم از نور !
بیماری بیش از آنچه به جسمم ضربه بزند ، روحم را زمین گیر کرده است !
چرا سرِ هر نوسانی در جسمم چنین زمین گیر می شود روحم !؟
می لنگد این تسلیم ؟
بندم را از دستت رها کرده ای که چنین عصیان کرده ام ؟
یا زده ای مرا با این بی خبری؟
حال بدم را می خری؟
کم دارم ... خواب زده ام ... باخته ام ...هیچ ندارم ... خریدار چه ؟
گفته ای نیک می خری بی چیزان را !
من در زمره ی بی چیزان توأم یا رهاشدگان از رحمتت ؟
آه ...
دلم خواب می خواهد ، در طول روز در حال چرت زدنم ...
گفت برو یک آزمایش بده شاید کمبودی باشد در جانت !
حال ندارم حتی از خانه خارج شوم ، از پنجره که بیرون را نگاه میکنم دلم می خواهد تا ابد در خانه بمانم ...
بیرون سرد است ...
جانم سرد است ...
روحم یخ بسته است انگار ...
پس از هر ملاقاتی پر از شرم می شوم ... حتی حال عذر خواهی ندارم ... فقط سری از تاسف تکان می دهم برای خودم و با سرعت جدا می شوم از نور !
بیماری بیش از آنچه به جسمم ضربه بزند ، روحم را زمین گیر کرده است !
چرا سرِ هر نوسانی در جسمم چنین زمین گیر می شود روحم !؟
می لنگد این تسلیم ؟
بندم را از دستت رها کرده ای که چنین عصیان کرده ام ؟
یا زده ای مرا با این بی خبری؟
حال بدم را می خری؟
کم دارم ... خواب زده ام ... باخته ام ...هیچ ندارم ... خریدار چه ؟
گفته ای نیک می خری بی چیزان را !
من در زمره ی بی چیزان توأم یا رهاشدگان از رحمتت ؟
آه ...
۱.۷k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.