سناریو درخواستی ★
وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالشون تیکه عصبی داری و یه روز که اعضا خونه نبودن میزنی همه چی رو میشکونی و با دست و بال خونی میشینی گریه میکنی و اونا میان
چان_وقتی میاد خونه و تورو میبینه با نگرانی میاد ببینه سالمی یا نه
لینو_وقتی میاد و تورو میبینه با چشمایی از بغض بغلت میکنه
چانگبین _ میاد دستاتو چک میکنه نگات کنه ببینه خوبی بعدش بغلت میکنه
هیونجین _ وقتی تورو میبینه خودشو سرزنش میکنه
فلیکس _بدو بدو میاد چک کنه سالمی بعدش اشکاش جاری میشه
سونگمین _ با لبخند وارد خونه میشه ولی هرگاه تورو در اون حالت میبینه لبخندش محو میشه و خودشو مقصر میدونه تو خونه پیشت نبوده
هان _هرگاه دستات رو پانسمان کرد برات سوپ درست میکنه و تو بغلت بغضش میترکه
جونگین _ با گریه بهت نگاه میکنه
چان_وقتی میاد خونه و تورو میبینه با نگرانی میاد ببینه سالمی یا نه
لینو_وقتی میاد و تورو میبینه با چشمایی از بغض بغلت میکنه
چانگبین _ میاد دستاتو چک میکنه نگات کنه ببینه خوبی بعدش بغلت میکنه
هیونجین _ وقتی تورو میبینه خودشو سرزنش میکنه
فلیکس _بدو بدو میاد چک کنه سالمی بعدش اشکاش جاری میشه
سونگمین _ با لبخند وارد خونه میشه ولی هرگاه تورو در اون حالت میبینه لبخندش محو میشه و خودشو مقصر میدونه تو خونه پیشت نبوده
هان _هرگاه دستات رو پانسمان کرد برات سوپ درست میکنه و تو بغلت بغضش میترکه
جونگین _ با گریه بهت نگاه میکنه
۱۹.۵k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳