عشق سخت
part ³
قراردادو امضا کردیم و بعد تهیونگ رفت . منم کمی به کارا رو درست کردم و رفتم خیابون ، بعد گشت و گذار برگشتم خونه .
...........................................
تهیونگ
امروز رفتم شرکت خانم پارک ا.ت ، دختر خوب و متشخصی بود ، معلوم بود بلد کاره . از زندگیش خبر داشتم ، سختی زیادی کشیده بود و دختر قوی بود .
جونگ سوک: تهیونگ
تهیونگ : بله
جونگ سوک: بیا پدرت کارت داره
تهیونگ: باشه آمدم
از پله ها رفتم پایین ، پدرم روی مبل راحتی نشسته بود و مجله میخواند .
تهیونگ : پدر
پدر ت: بیا بشین پسرم ، امروز چطور پیش رفت، قراردادو امضا کردین ؟
تهیونگ : بله پدر
پدر ت : چیزی که نفهمید ؟
تهیونگ : نه ، خیالتون راحت .
پدر ت: خوبه ، آفرین ، میتونی بری .
با اجازه ای گفتم و رفتم تو حیاط قدم زدم .
من کیم تهیونگ که رییس یکی از بهترین شرکت های کره هستم ، من یک راز دارم و اونم اینه که من یه مافیا هستم یعنی ما خانوادگی مافیا هستیم و این شرکت برای رد گم کنی هست .
قراردادو امضا کردیم و بعد تهیونگ رفت . منم کمی به کارا رو درست کردم و رفتم خیابون ، بعد گشت و گذار برگشتم خونه .
...........................................
تهیونگ
امروز رفتم شرکت خانم پارک ا.ت ، دختر خوب و متشخصی بود ، معلوم بود بلد کاره . از زندگیش خبر داشتم ، سختی زیادی کشیده بود و دختر قوی بود .
جونگ سوک: تهیونگ
تهیونگ : بله
جونگ سوک: بیا پدرت کارت داره
تهیونگ: باشه آمدم
از پله ها رفتم پایین ، پدرم روی مبل راحتی نشسته بود و مجله میخواند .
تهیونگ : پدر
پدر ت: بیا بشین پسرم ، امروز چطور پیش رفت، قراردادو امضا کردین ؟
تهیونگ : بله پدر
پدر ت : چیزی که نفهمید ؟
تهیونگ : نه ، خیالتون راحت .
پدر ت: خوبه ، آفرین ، میتونی بری .
با اجازه ای گفتم و رفتم تو حیاط قدم زدم .
من کیم تهیونگ که رییس یکی از بهترین شرکت های کره هستم ، من یک راز دارم و اونم اینه که من یه مافیا هستم یعنی ما خانوادگی مافیا هستیم و این شرکت برای رد گم کنی هست .
۲.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.