پارت : 1
ات
ساعت 6:30 صبح با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم صورتم رو شستم و مثل همیشه روتین پوستیم رو انجام دادم و ی میکاپ لایت هم کردم ی لباس با رنگ های سیاه و سفید پوشیدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم پایین...
پدر ات : صبح بخیر دختر قشنگم
ات : صبح بخیر بابایی
مادر ات : پرنسس کوچولو ی من خوب خوابیده ؟
ات : بله ، خوب خوابیدم مامانی
پدر ات : دخترم..
ات : جانم ؟
پدر ات : قراره من و مادرت امروز بریم آمریکا
ات : باشه ، ولی... چرا اینقدر ی هویی ؟
مادر ات : دیشب رفتنمون قطعی شد
ات : اها ، من دیگه باید برم مدرسه
مادر ات : موفق باشی عزیزم
ات : همچنین
پدر ات : مواظب خودت باش
ات : حتما
کیفم رو برداشتم و چون هوا خیلی خوب بود تصمیم گرفتم پیاده برم ، شروع کردم به قدم زدن سمت مدرسه .
عکس لباس رو میزارم .
اینم از پارت : 1 امیدوارم خوشتون بیاد
حمایت هاتون باعث میشه روزانه چند پارت بزارم
پس حمایت کنید عشقا .
ساعت 6:30 صبح با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم صورتم رو شستم و مثل همیشه روتین پوستیم رو انجام دادم و ی میکاپ لایت هم کردم ی لباس با رنگ های سیاه و سفید پوشیدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم پایین...
پدر ات : صبح بخیر دختر قشنگم
ات : صبح بخیر بابایی
مادر ات : پرنسس کوچولو ی من خوب خوابیده ؟
ات : بله ، خوب خوابیدم مامانی
پدر ات : دخترم..
ات : جانم ؟
پدر ات : قراره من و مادرت امروز بریم آمریکا
ات : باشه ، ولی... چرا اینقدر ی هویی ؟
مادر ات : دیشب رفتنمون قطعی شد
ات : اها ، من دیگه باید برم مدرسه
مادر ات : موفق باشی عزیزم
ات : همچنین
پدر ات : مواظب خودت باش
ات : حتما
کیفم رو برداشتم و چون هوا خیلی خوب بود تصمیم گرفتم پیاده برم ، شروع کردم به قدم زدن سمت مدرسه .
عکس لباس رو میزارم .
اینم از پارت : 1 امیدوارم خوشتون بیاد
حمایت هاتون باعث میشه روزانه چند پارت بزارم
پس حمایت کنید عشقا .
۵.۵k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.