نوشیدن خون قرمز
🩸𝐃𝐫𝐢𝐧𝐤𝐢𝐧𝐠 𝐫𝐞𝐝 𝐛𝐥𝐨𝐨𝐝🩸
(𝐏𝐚𝐫𝐭 32)
( بعد کلی خوشگذرونی بالاخره عاقد اومد....نشست صندلی کنار ات تهیونگ.....)
عاقد: خب..... اقای کیم تهیونگ ایا شما خانم جانگ ات رو به همسری قبول میکنید؟....
کیم تهیونگ: بلهههه.....
( بقیه دست زدن.....)
عاقد: حالا شما خانم جانگ ات ایا اقای کیم تهیونگ به همسری قبول میکنید.....
ات: معلومه که....... بلههههه
( بقیه دست زدن و جیغ و یهو ترقه انداختن هوا...... و ات و تهیونگ اون برگه رو امضا کردن..... و انگشتر هاشون دستشون کردن) ..... ( عکسشونو میزارم)
( ناگهان شوگا رفت پشت میکروفون و گفت....)
شوگا: حالا عروس و داماد بیان وسط برای رقصصصص...... هوووو
( بقیه دست زدن....)
( یه اهنگ ملایم عاشقانه تانگو گذاشتن.....)
( تهیونگ بلند شد و دست ات رو گرفتن و اومدن وسط و تهیونگ یه دست ات گرفت و اون یکی دستشو گذاشت دور کمر ات..... و ات هم که یه دستش دست تو دست تهیونگ بود و اون یکی رو انداختن رو شونه تهیونگ.......شروع کردن به رقصیدن و چراغ ها رنگی رنگی شد و اسفند از زیر پاهاشون میرفت و ات دست تهیونگ گرفت و چرخید و به سمت پشت چسبید به تهیونگ و تهیونگ هم از کمرش دوباره گرفت و میرفتن جلو و عقب که ات چرخید و دوباره روبه روی هم قرار گرفتن و تهیونگ هم ات رو بلند کرد دست ات رو شونه تهیونگ و تهیونگ هم از کمر ات گرفته بود اون یکی دست برده بود بالا و ات رو چرخوند و حباب ها با استفاده از یه دستگاهی همه جا رو پر کرده بودن و بعد چند مین بالاخره رقص تموم شد....
( دیگه خودتون میدونید چجوری رقصیدن).....
( بعد چند مین تموم شد رقصشون و ات و تهیونگ روبه روی هم وایستاده بودن درحالی که چند نفر شروع کردن به گفتن.....)
تیدا و جنی: کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس....
( بقیه هم شروع کردن به گفتن این تهیونگ اروم رفت سمت ات و دوتا دستاشو از کمر ات گرفت و لباشو گذاشت رو لبای ات و ات هم دستاش انداخت دور گردن تهیونگ......)
تیدا و جنی: بابا ایوللللل.....
جیمین: اولین بارمه یه بوسه از نزدیک میبینم..... ( میخنده)....
رزی: یعنی تا حالا کسی رو نبوسیدین؟....
جیمین: نه..... من تا حالا دوست دختر نداشتم....
رزی: ..... اوم.... میتونم شماره اتون داشته باشم؟....
جیمین: ( با یکم ذوق).... حتمااا.....
( رزی و جیمین رفتن نشستن رو صندلی و شروع کردن باهم حرف زدن و داشتن باهم اشنا میشدن.....)
( مراسم هم مثل بقیه عروسی ها پیش رفت و بالاخره تموم شد.....)
ادامه اش تو کامنتا.....
پارت اسمات تو کامنتا گذاشتم پارت 33
اسلاید دوم انگشترشون
(𝐏𝐚𝐫𝐭 32)
( بعد کلی خوشگذرونی بالاخره عاقد اومد....نشست صندلی کنار ات تهیونگ.....)
عاقد: خب..... اقای کیم تهیونگ ایا شما خانم جانگ ات رو به همسری قبول میکنید؟....
کیم تهیونگ: بلهههه.....
( بقیه دست زدن.....)
عاقد: حالا شما خانم جانگ ات ایا اقای کیم تهیونگ به همسری قبول میکنید.....
ات: معلومه که....... بلههههه
( بقیه دست زدن و جیغ و یهو ترقه انداختن هوا...... و ات و تهیونگ اون برگه رو امضا کردن..... و انگشتر هاشون دستشون کردن) ..... ( عکسشونو میزارم)
( ناگهان شوگا رفت پشت میکروفون و گفت....)
شوگا: حالا عروس و داماد بیان وسط برای رقصصصص...... هوووو
( بقیه دست زدن....)
( یه اهنگ ملایم عاشقانه تانگو گذاشتن.....)
( تهیونگ بلند شد و دست ات رو گرفتن و اومدن وسط و تهیونگ یه دست ات گرفت و اون یکی دستشو گذاشت دور کمر ات..... و ات هم که یه دستش دست تو دست تهیونگ بود و اون یکی رو انداختن رو شونه تهیونگ.......شروع کردن به رقصیدن و چراغ ها رنگی رنگی شد و اسفند از زیر پاهاشون میرفت و ات دست تهیونگ گرفت و چرخید و به سمت پشت چسبید به تهیونگ و تهیونگ هم از کمرش دوباره گرفت و میرفتن جلو و عقب که ات چرخید و دوباره روبه روی هم قرار گرفتن و تهیونگ هم ات رو بلند کرد دست ات رو شونه تهیونگ و تهیونگ هم از کمر ات گرفته بود اون یکی دست برده بود بالا و ات رو چرخوند و حباب ها با استفاده از یه دستگاهی همه جا رو پر کرده بودن و بعد چند مین بالاخره رقص تموم شد....
( دیگه خودتون میدونید چجوری رقصیدن).....
( بعد چند مین تموم شد رقصشون و ات و تهیونگ روبه روی هم وایستاده بودن درحالی که چند نفر شروع کردن به گفتن.....)
تیدا و جنی: کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس.... کیس....
( بقیه هم شروع کردن به گفتن این تهیونگ اروم رفت سمت ات و دوتا دستاشو از کمر ات گرفت و لباشو گذاشت رو لبای ات و ات هم دستاش انداخت دور گردن تهیونگ......)
تیدا و جنی: بابا ایوللللل.....
جیمین: اولین بارمه یه بوسه از نزدیک میبینم..... ( میخنده)....
رزی: یعنی تا حالا کسی رو نبوسیدین؟....
جیمین: نه..... من تا حالا دوست دختر نداشتم....
رزی: ..... اوم.... میتونم شماره اتون داشته باشم؟....
جیمین: ( با یکم ذوق).... حتمااا.....
( رزی و جیمین رفتن نشستن رو صندلی و شروع کردن باهم حرف زدن و داشتن باهم اشنا میشدن.....)
( مراسم هم مثل بقیه عروسی ها پیش رفت و بالاخره تموم شد.....)
ادامه اش تو کامنتا.....
پارت اسمات تو کامنتا گذاشتم پارت 33
اسلاید دوم انگشترشون
۱۷.۷k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.