مافیاهای نیمه شب
part:16
ویو ا.ت
رفتم دستشویی و صورتمو آب زدم کلافه و گمراه بودم مگ چیکار کردع بود؟
ویو تهیونگ
وقتی فهمیدن خبر کردن اون پلیسا کار چانسو(دشمن خونی ته)عه عصبانی شدم و دستور دادم تا آدم مخصوصشو گروگان بگیرن اون از همع کارهای چانسو با خبر بود و دس راسش هم بود بد اینک گرفتنش حدود 30 مین ازش بازجویی کردم درس بم اطلاعات نمیداد بد یه ساعتو نیم خبر دادن با سیانور خودشو کشتع ولی دستاش بستع بود چطور؟ نکنع سیانور زیر زبونش بودع؟ عصبانی و کلافع رفتم خونع و ب بادیگارد مخصوصم گفتم برع دنبال ا.ت اون وکیل بود(دانشجوی وکالت پسرم😆) حتمن ی چیزایی می دونس بد اینک اومد و بد کلی داد ازش حرف کشیدم رفتم اتاقم رو تخت نشسم و از عصبانیت دستمو رو موهام کشیدم
ویوا.ت
رفتم پیش اجوما
+اجوما بادیگارد تهیونگ از کجا می دونس من ت کتابخونم؟
اجوما: من بهشون گفتم ، اتفاقی افتادع؟
+ها؟ن هیچی
فمید ی چی هس نمیگم بش چون خودمم منگ بودم رفتم...
ویو ا.ت
رفتم دستشویی و صورتمو آب زدم کلافه و گمراه بودم مگ چیکار کردع بود؟
ویو تهیونگ
وقتی فهمیدن خبر کردن اون پلیسا کار چانسو(دشمن خونی ته)عه عصبانی شدم و دستور دادم تا آدم مخصوصشو گروگان بگیرن اون از همع کارهای چانسو با خبر بود و دس راسش هم بود بد اینک گرفتنش حدود 30 مین ازش بازجویی کردم درس بم اطلاعات نمیداد بد یه ساعتو نیم خبر دادن با سیانور خودشو کشتع ولی دستاش بستع بود چطور؟ نکنع سیانور زیر زبونش بودع؟ عصبانی و کلافع رفتم خونع و ب بادیگارد مخصوصم گفتم برع دنبال ا.ت اون وکیل بود(دانشجوی وکالت پسرم😆) حتمن ی چیزایی می دونس بد اینک اومد و بد کلی داد ازش حرف کشیدم رفتم اتاقم رو تخت نشسم و از عصبانیت دستمو رو موهام کشیدم
ویوا.ت
رفتم پیش اجوما
+اجوما بادیگارد تهیونگ از کجا می دونس من ت کتابخونم؟
اجوما: من بهشون گفتم ، اتفاقی افتادع؟
+ها؟ن هیچی
فمید ی چی هس نمیگم بش چون خودمم منگ بودم رفتم...
۴.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.