my girl
جpart²⁰
ات:یونگی اون کاره تمام شد
یونگی :فقط یه اتفاق عجیب افتاد
یورا:راست میگه
ات:بیاین ببینم چی شده
"دفتر کار ات"
ات:چی شده نکنه نتونستین قبر سو هه جین رو پیدا کنین
یورا:اون اصلا نمرده
یونگی:همون نا آجونگ هستش که اینجا کار میکنه
ات:حراست به خانم نا بگین بیان
"دقایقی بعد"
هه جین:بله خانم پارک
ات:تو سو هه جین هستی؟
هه جین:درسته"خنده"
ات:چرا نمیخواستی پسرت بدونه زنده هستی
هه جین:تا وقتی که جونگ ووک و لینا با کوک زندگی میکنن نمیشه
ات:یورا برو یه لباس خوشگل بیار یونگی تو هم موهاشو درست کن منم ارایش مادر شوهر کلم رو درست میکنم
هه جین:مادر شوهر
ات:من خرگوش قبول کردیم با هم ازدواج کنیم
"۳۰ دقیقه بعد"
ات:خب مادر شوهر کلم پشت سر یورا و یونگی بیا میخوام خرگوش رو سورپرایز کنم
"دفتر مصاحبه"
کوک:ته دارم بهت میگم اجباری بود تازه اگر پدر و مادر من گاون دلیل نمیشه که در پدر مادر اتو پشکونیم
ات:اقا خرگوشه "تعجب"
کوک:یا جد سادات این کی اومد
ات:منو یورا و یونگی یه سورپرایز کوچولو داریم
یونگی:خب خب خب
یورا:امادس
کوک:چتونه
ات:این شما و این سو هه جین
کوک:مسخره بازی در نیار مغزت به جایی خورده مامان من مرده
ات:اِ باشه پس از این به بعد مامان منه
یونگی:تاداممممممم
ته:کوک واقعا مامانته
ات:من که دروغ نگفتم یعنی اصلا نمرده بوده کل مدتم تو شرکت بوده تازه اسمشم به نا آجونگ تغییر داده......مثلا من دارم حرف میزنم بعد خرگوش مامانشو بغل کرده اوخی چه نازه"گریه"
هه جین:ات تو دیگه چرا گریه میکنی ؟
ات:خیلی نازین واقعا لیسا بیا بغلم کن
لیسا من خودمم جکسونو بغل کردم داره گریم میگیره
ات:ویانا کوچولو بیا اینجا
ویانا:چی شده
ات:واقعا نیاز داشتم بغلت کنم وای هر"گریه"
کوک:واقعا داره گریه میکنه
هه جین:ای خاک تو سرت پسرم ات اینقدر زحمت کشیده تا منو پیدا کنه بعد تو اینجا وایسادی داری به گریش نگاه میکنی
کوک:ویانا بیا اینور ببینم این چش شده
ات:عر واقعا هق صحنه هق خوبی هق بود"گریه"
کوک:ات داری گریه میکنی بیا ببینم چرا داری گریه میکنی
ات:اشک شوق بود هق من که هق گریه نکرده هق"اشک شوق"
کوک:بیا بغلم واقعا گریه کردی؟
ات:نه من گریه نکردم"رفت تو بغل کوک"
هه جین:حالا صحنه زیبا شد بگو ببینم جکسون چیپس داری
جیمین:خانم سو بیاین پیش منو جیسو ما همیشه چیپس داریم
هه جین:واقعا اومدم
یونگی:یورا به نظر دوباره چی بگیم به بقیه که نرفتیم شرکت
یورا:من بهشون گفتم سرما خوردم چند روزی نمیرم "خوابالود"
کوک:شماها تا الان چرا اینجایین شب شده برین خونه هاتون
جیسو:خانم سو عزیزم پاشین بریم
یونگی:نگیر بخواب دیر شد
لیسا:جکسون منو ویانا رو ببر پیش مکس
یونا:ته عزیزم یونتان تنها بوده تا الان بیا بریم
"همه رفتن"
کوک:لایک؟
ات:یونگی اون کاره تمام شد
یونگی :فقط یه اتفاق عجیب افتاد
یورا:راست میگه
ات:بیاین ببینم چی شده
"دفتر کار ات"
ات:چی شده نکنه نتونستین قبر سو هه جین رو پیدا کنین
یورا:اون اصلا نمرده
یونگی:همون نا آجونگ هستش که اینجا کار میکنه
ات:حراست به خانم نا بگین بیان
"دقایقی بعد"
هه جین:بله خانم پارک
ات:تو سو هه جین هستی؟
هه جین:درسته"خنده"
ات:چرا نمیخواستی پسرت بدونه زنده هستی
هه جین:تا وقتی که جونگ ووک و لینا با کوک زندگی میکنن نمیشه
ات:یورا برو یه لباس خوشگل بیار یونگی تو هم موهاشو درست کن منم ارایش مادر شوهر کلم رو درست میکنم
هه جین:مادر شوهر
ات:من خرگوش قبول کردیم با هم ازدواج کنیم
"۳۰ دقیقه بعد"
ات:خب مادر شوهر کلم پشت سر یورا و یونگی بیا میخوام خرگوش رو سورپرایز کنم
"دفتر مصاحبه"
کوک:ته دارم بهت میگم اجباری بود تازه اگر پدر و مادر من گاون دلیل نمیشه که در پدر مادر اتو پشکونیم
ات:اقا خرگوشه "تعجب"
کوک:یا جد سادات این کی اومد
ات:منو یورا و یونگی یه سورپرایز کوچولو داریم
یونگی:خب خب خب
یورا:امادس
کوک:چتونه
ات:این شما و این سو هه جین
کوک:مسخره بازی در نیار مغزت به جایی خورده مامان من مرده
ات:اِ باشه پس از این به بعد مامان منه
یونگی:تاداممممممم
ته:کوک واقعا مامانته
ات:من که دروغ نگفتم یعنی اصلا نمرده بوده کل مدتم تو شرکت بوده تازه اسمشم به نا آجونگ تغییر داده......مثلا من دارم حرف میزنم بعد خرگوش مامانشو بغل کرده اوخی چه نازه"گریه"
هه جین:ات تو دیگه چرا گریه میکنی ؟
ات:خیلی نازین واقعا لیسا بیا بغلم کن
لیسا من خودمم جکسونو بغل کردم داره گریم میگیره
ات:ویانا کوچولو بیا اینجا
ویانا:چی شده
ات:واقعا نیاز داشتم بغلت کنم وای هر"گریه"
کوک:واقعا داره گریه میکنه
هه جین:ای خاک تو سرت پسرم ات اینقدر زحمت کشیده تا منو پیدا کنه بعد تو اینجا وایسادی داری به گریش نگاه میکنی
کوک:ویانا بیا اینور ببینم این چش شده
ات:عر واقعا هق صحنه هق خوبی هق بود"گریه"
کوک:ات داری گریه میکنی بیا ببینم چرا داری گریه میکنی
ات:اشک شوق بود هق من که هق گریه نکرده هق"اشک شوق"
کوک:بیا بغلم واقعا گریه کردی؟
ات:نه من گریه نکردم"رفت تو بغل کوک"
هه جین:حالا صحنه زیبا شد بگو ببینم جکسون چیپس داری
جیمین:خانم سو بیاین پیش منو جیسو ما همیشه چیپس داریم
هه جین:واقعا اومدم
یونگی:یورا به نظر دوباره چی بگیم به بقیه که نرفتیم شرکت
یورا:من بهشون گفتم سرما خوردم چند روزی نمیرم "خوابالود"
کوک:شماها تا الان چرا اینجایین شب شده برین خونه هاتون
جیسو:خانم سو عزیزم پاشین بریم
یونگی:نگیر بخواب دیر شد
لیسا:جکسون منو ویانا رو ببر پیش مکس
یونا:ته عزیزم یونتان تنها بوده تا الان بیا بریم
"همه رفتن"
کوک:لایک؟
۶.۲k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.