Hard love. Part 3
پرش زمانی به صبح روز بعد
ویو ته
صب با صدا زنگ گوشی بلند شدم
ته:الو الو الوووووووو
ته:هوففففف الارمه
پاشدم رفتم جیمینم بلند کردم مثل همیشه با هم صبونه خوردیمو پوشیدیم رفتیم مدرسه
وقتی رسیدیم به مدرسه یورا رو دیدیم هوفف جیمین دوباره خودشو زد به کوچه علی چپ (چپه یا راست😂)
نمیدونم چرا جیمین باهاش جور نمیشه به هر حال با هم حال احوال کردیمو رفتیم تو کلاس
پرش زمانی به بعد کلاس
بعد کلاس که داشتیم میرفتیم خونه جیمین فهمید کتابشو
تو کلاس جا گذاشته از اونجایی که مدرسه نزدیک بود رفت تا کتابو برداره منم میخواستم برم تو خونه که یهو یکی یه دستمال گذاشت جلو دهنم فهمیدم بیهوشیه بخاطر همین نفس نکشیدم وقتی دسمالو برداشت بهش لگد زدم میخواستم فرار کنم که باضربه ای که تو سرم زدن بیهوش شدم و
سیاهی.
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم فردا کوئیز زبان داشتم مث سگ نشستم خوندم 😂
خلاصه قول میدم براتون زود تر بزارمممم😊😉
ویو ته
صب با صدا زنگ گوشی بلند شدم
ته:الو الو الوووووووو
ته:هوففففف الارمه
پاشدم رفتم جیمینم بلند کردم مثل همیشه با هم صبونه خوردیمو پوشیدیم رفتیم مدرسه
وقتی رسیدیم به مدرسه یورا رو دیدیم هوفف جیمین دوباره خودشو زد به کوچه علی چپ (چپه یا راست😂)
نمیدونم چرا جیمین باهاش جور نمیشه به هر حال با هم حال احوال کردیمو رفتیم تو کلاس
پرش زمانی به بعد کلاس
بعد کلاس که داشتیم میرفتیم خونه جیمین فهمید کتابشو
تو کلاس جا گذاشته از اونجایی که مدرسه نزدیک بود رفت تا کتابو برداره منم میخواستم برم تو خونه که یهو یکی یه دستمال گذاشت جلو دهنم فهمیدم بیهوشیه بخاطر همین نفس نکشیدم وقتی دسمالو برداشت بهش لگد زدم میخواستم فرار کنم که باضربه ای که تو سرم زدن بیهوش شدم و
سیاهی.
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم فردا کوئیز زبان داشتم مث سگ نشستم خوندم 😂
خلاصه قول میدم براتون زود تر بزارمممم😊😉
۵.۵k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.