تک پارتی کوک
بچه ها سناریو خود کشی رو که خوندین اگه نخوندین برین بخونین چون واسه ی کوک رو میخوام ادامه بدم با اندکی تغییر (اندکی نه خیلیییییی)
ات دختر کوک هست اسم زن کوک میا هست
(علامت ها: ات + . کوک × . میا ÷ )
ویو ات
دوست پسرم بهم خیانت کرد میخوام خود کشی کنم چون ما پنج ساله باهمیم و قول دادیم که تا آخرش باشیم ولی اون خیانت کرد با هم کلاسیم من هم ۱۹ سالم هست
ویو کوک
چن روزه ات حالش خوب نی نمیدونم چه ولی همیشه در حال گریه کردنه بهش میگیم چی شد میگه فقط تنهام بزارین
زمان حال
ویو کوک
یهو با صدای شکسته شدن چیزی منو میا سمت اتاق ات دویدیم دیدیم ات داره رگش رو میزنه
×ا.ات چ.چیکار میکنی *شک*
+میخوام بمیرم راحت بشم من جکسون رو دوست داشتم بابا* جکسون دوست پسرشه *گریه*
÷دختر قشنگم ات قربونت برم اون شیشه رو بزار پایین خواهش میکنم به فکر خودت نیستی به فکر ما باش *بغض*
×ات دخترم اگه تو نباشی کی واسم کوکی با شیرموز درست کنه *بغض*
+مامان به این بزرگی اینجاست چرا من *با تعجب و گریه *
×شیرموزای مامانت مزه عن میده موز کم میریزه و کوکی هاش هم شکر نداره
+ات خندید و از این کار منصرف شد چون دوست نداشت پدرو مادرش آسیب ببینن
+باشه ولی خودت مرده فرض کن چون مامان در حد مرگ عصبی هس و اگه الان در نری من باید تورو سر قبرت ببینم بابای من برم
ات سری در رفت
ویو کوک
تازه فهمیدم چه زر نا به جایی زدم
میا با یه ملاقه منو نگا میکرد و گفت
÷شیر موزو کوکی من مزه عن میده آره؟جئون جونگکوک خودت رو مرده فرض کننننننننننن *داد*
×ن.ن.نه خ.خیلی ه.هم خو.خوش.خوشمزه ان
میا افتاد دنبال جونگکوک و جونگکوک هم فرار میکرد
ات اومد اینا رو جدا کرد
+مامان بابای قشنگم رو چیکار داری بابام گناه داره ملاقه هم الان بده به من بابام رو کبود میکنی
×ات فردا ۱۰ میلیون میریزم به حسابت *زمانی که هر دو دستشون رو حالت تفنگ کردن و به میا شلیک کردن*
÷حالا ببین امشب یه جور به چخ میری که حتی فکرشم نکنی و نتونی فردا راه بری
باهم خندیدن و میا هم ات و هم کوک رو قلقلک داد
زندگیشون به خوبی پیش رفت
پایاننننننن
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت یادتون نره فالو هم یادتون نره بوس به کله هاتون
بابایییییییییییی
ات دختر کوک هست اسم زن کوک میا هست
(علامت ها: ات + . کوک × . میا ÷ )
ویو ات
دوست پسرم بهم خیانت کرد میخوام خود کشی کنم چون ما پنج ساله باهمیم و قول دادیم که تا آخرش باشیم ولی اون خیانت کرد با هم کلاسیم من هم ۱۹ سالم هست
ویو کوک
چن روزه ات حالش خوب نی نمیدونم چه ولی همیشه در حال گریه کردنه بهش میگیم چی شد میگه فقط تنهام بزارین
زمان حال
ویو کوک
یهو با صدای شکسته شدن چیزی منو میا سمت اتاق ات دویدیم دیدیم ات داره رگش رو میزنه
×ا.ات چ.چیکار میکنی *شک*
+میخوام بمیرم راحت بشم من جکسون رو دوست داشتم بابا* جکسون دوست پسرشه *گریه*
÷دختر قشنگم ات قربونت برم اون شیشه رو بزار پایین خواهش میکنم به فکر خودت نیستی به فکر ما باش *بغض*
×ات دخترم اگه تو نباشی کی واسم کوکی با شیرموز درست کنه *بغض*
+مامان به این بزرگی اینجاست چرا من *با تعجب و گریه *
×شیرموزای مامانت مزه عن میده موز کم میریزه و کوکی هاش هم شکر نداره
+ات خندید و از این کار منصرف شد چون دوست نداشت پدرو مادرش آسیب ببینن
+باشه ولی خودت مرده فرض کن چون مامان در حد مرگ عصبی هس و اگه الان در نری من باید تورو سر قبرت ببینم بابای من برم
ات سری در رفت
ویو کوک
تازه فهمیدم چه زر نا به جایی زدم
میا با یه ملاقه منو نگا میکرد و گفت
÷شیر موزو کوکی من مزه عن میده آره؟جئون جونگکوک خودت رو مرده فرض کننننننننننن *داد*
×ن.ن.نه خ.خیلی ه.هم خو.خوش.خوشمزه ان
میا افتاد دنبال جونگکوک و جونگکوک هم فرار میکرد
ات اومد اینا رو جدا کرد
+مامان بابای قشنگم رو چیکار داری بابام گناه داره ملاقه هم الان بده به من بابام رو کبود میکنی
×ات فردا ۱۰ میلیون میریزم به حسابت *زمانی که هر دو دستشون رو حالت تفنگ کردن و به میا شلیک کردن*
÷حالا ببین امشب یه جور به چخ میری که حتی فکرشم نکنی و نتونی فردا راه بری
باهم خندیدن و میا هم ات و هم کوک رو قلقلک داد
زندگیشون به خوبی پیش رفت
پایاننننننن
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت یادتون نره فالو هم یادتون نره بوس به کله هاتون
بابایییییییییییی
۴۲.۶k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.