مافیا جذااااب مغرور p:1
ا.ت ویو :
ا.ت : امروز صبح با این الارم رو مخ بیدار شدم هوووف دوست دارم گوشیه رو بشکنم
بلند شدم رفته سرویس و کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین برای صبحونه
بابام و مامانم نشسته بود و سر میز بعد اومدم صبح بخیر گفتم و نشستم که با اومدنم دوتاشون تو شک بودن مث مجسمه شده بودن با تعجب گفتم الووو چیشده حالتون خوبه که برگشتن به حالت عادی ( مامان ا.ت :م.ا / بابای ا.ت :ب.ا )
م.ا : صبح بخیر دخترم چیشده این موقع بیدار شدی ؟ جاییت درد میکنه؟ می خوای بریم دکتر؟
ادمین : بابای ا.ت هم حرف مادرشو تایید کرد
ا.ت : مامان آرام باش نفس بگیر گفتم می خوام امروز برم کره ساعت ۱۰ صبح پرواز دارم برا همین ساعت ۷ پاشدم
م.ا و ب.ا : اهاا موفق باشی
تا صبحونه خوردم ساعت ۸ ش بعد تشکر کردم و رفتم اتاق یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم موهام که تا زیر باسنم بود رو خشک کردم یه مدل بسته بافتم و یه میکاپ کوچولو کردم نگاه ساعت کردم ساعت ۹:۱۰ بود سریع بلند شدم لباسم رو برای فرودگاه پوشیدم و رفتم پایین از مامانم و بابام خداحافظی کردم و اونا هم بهم یه چند تا چیز گفتن و بعد رفتم وسایلم رو گذاشتم و سوار ماشینم شدم و داخل راه به یونا زنگ زدم آماده باشه تا بریم که گفت باشه
(خلاصه توضیح دادم مکالمه یونا رو دیگه نمینویسم)
بعد رسیدم خونه یونا و سوار شد و حرکت کردیم سمت فرودگاه رزی هم میدونست قراره بریم
( فلش بک به داخل فرودگاه )
یه مقدار نشستیم بعد مقصد ما رو گفتن سوار شدیم
( فلش بک چند ساعت بعد )
ا.ت ویو : از فرودگاه در اومدیم وقتی در اومدیم دیدم یه پسر قشنگ و با یه عالمه باریگارد منتظر بودن همه اطراف اونو خالی کرده بودن انگار ترسیده بودن بعد من رزی رو دیده بودم که یجا ساکت وایساده حرفم رو با یونا درمیون گذاشتم و با صدای بلند گفتیم رزییییییی و بعد دویدیم سمتش که بدبخت خشکش زد انگار از یه چی ترسیده بود اما خوشحال هم بود بعد همو بغل کردیم که اون گفت ( به کرهای الان صحبت میکنن )
رزی: چرا اینقدر بلند داد زدی نمیبینی این پسره رو * با ترس و نگرانی
یونا: مگه این پسره کیه ؟
رزی: واقعن نميدونی؟ این کیم تهیونگ دست راست یکی از خشن ترین مافیا هاست و اگه یه زره اذیت شه اونی که اذیت کرده رو میکشه
منو یونا که مات برده بودمون دوباره رزی گفت : حالا نترسید امروز انگار کاری نداره چون قراره اربابش برگرده
ا.ت : اربابش کیه ؟
رزی : اربابش......
ا.ت : امروز صبح با این الارم رو مخ بیدار شدم هوووف دوست دارم گوشیه رو بشکنم
بلند شدم رفته سرویس و کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین برای صبحونه
بابام و مامانم نشسته بود و سر میز بعد اومدم صبح بخیر گفتم و نشستم که با اومدنم دوتاشون تو شک بودن مث مجسمه شده بودن با تعجب گفتم الووو چیشده حالتون خوبه که برگشتن به حالت عادی ( مامان ا.ت :م.ا / بابای ا.ت :ب.ا )
م.ا : صبح بخیر دخترم چیشده این موقع بیدار شدی ؟ جاییت درد میکنه؟ می خوای بریم دکتر؟
ادمین : بابای ا.ت هم حرف مادرشو تایید کرد
ا.ت : مامان آرام باش نفس بگیر گفتم می خوام امروز برم کره ساعت ۱۰ صبح پرواز دارم برا همین ساعت ۷ پاشدم
م.ا و ب.ا : اهاا موفق باشی
تا صبحونه خوردم ساعت ۸ ش بعد تشکر کردم و رفتم اتاق یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم موهام که تا زیر باسنم بود رو خشک کردم یه مدل بسته بافتم و یه میکاپ کوچولو کردم نگاه ساعت کردم ساعت ۹:۱۰ بود سریع بلند شدم لباسم رو برای فرودگاه پوشیدم و رفتم پایین از مامانم و بابام خداحافظی کردم و اونا هم بهم یه چند تا چیز گفتن و بعد رفتم وسایلم رو گذاشتم و سوار ماشینم شدم و داخل راه به یونا زنگ زدم آماده باشه تا بریم که گفت باشه
(خلاصه توضیح دادم مکالمه یونا رو دیگه نمینویسم)
بعد رسیدم خونه یونا و سوار شد و حرکت کردیم سمت فرودگاه رزی هم میدونست قراره بریم
( فلش بک به داخل فرودگاه )
یه مقدار نشستیم بعد مقصد ما رو گفتن سوار شدیم
( فلش بک چند ساعت بعد )
ا.ت ویو : از فرودگاه در اومدیم وقتی در اومدیم دیدم یه پسر قشنگ و با یه عالمه باریگارد منتظر بودن همه اطراف اونو خالی کرده بودن انگار ترسیده بودن بعد من رزی رو دیده بودم که یجا ساکت وایساده حرفم رو با یونا درمیون گذاشتم و با صدای بلند گفتیم رزییییییی و بعد دویدیم سمتش که بدبخت خشکش زد انگار از یه چی ترسیده بود اما خوشحال هم بود بعد همو بغل کردیم که اون گفت ( به کرهای الان صحبت میکنن )
رزی: چرا اینقدر بلند داد زدی نمیبینی این پسره رو * با ترس و نگرانی
یونا: مگه این پسره کیه ؟
رزی: واقعن نميدونی؟ این کیم تهیونگ دست راست یکی از خشن ترین مافیا هاست و اگه یه زره اذیت شه اونی که اذیت کرده رو میکشه
منو یونا که مات برده بودمون دوباره رزی گفت : حالا نترسید امروز انگار کاری نداره چون قراره اربابش برگرده
ا.ت : اربابش کیه ؟
رزی : اربابش......
۱۱.۰k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.