من قوی تر برگشتم پارت ۱۳
لایک ها نرسید ولی گذاشتم ببینین چه خوبم من 🥺😂🔪
*********************************
جک : ش...شما ها اینجا چیکار میکنین ؟
لیسا : منو میشناسی ؟
جک : هِه آره همون دختری که چهار سال پیش پدر و مادرش و از گرفتم و میخواستم خودش بکشم
لیسا : اوووم آره درسته ، همونی که دوبار سرپرست هاش رو ازش گرفتی و باعث شدی زندگیش از این رو به اون رو شه
جک : خوشحالم که باعث داغون شدن زندگیت شدم
لیسا : نه ، درواقع باعث شدی من با عمو جورج آشنا شم ، یاد بگیرم چطور قوی باشم و تو جامعه دووم بیارم .
بگذریم ، از وقت تلف کردن خوشم نمیاد پس افراد، همشون و دستگیر کنین اگه مقاومت کردن نابودشون کنین
لیسا : جک و بیارین پیش من ( اشاره کرد دست و پاشو رو باز کنن )
جک : با خودت چی فکر کردی ، تو همون دختر ضعیف و مردنی هستی ، بودی و خواهی موند ( اومد سمت لیسا وخواست به صورتش مشت بزنه که لیسا جاخالی داد و با یه حرکت جک رو به زانو درآورد )
لیسا : ترجیح میدم شکارچی باشم تا یه شکار . پس خودم و از نو ساختم ، قوی و محکم.
و الان همون دختر مردنی و ضعیف شده ملکه ای قدرتمند که تو رو به زانو در آورده 😏
لیسا : کلت مخصوصم و بیارین
_ بفرمایید رئیس
لیسا : این کلت خوشگله رو می بینی ، مخصوص تو آماده کردم . هروقت بهش نگاه میکردم یادم میومد هدفم چیه و سخت تر تلاش میکردم ( کلت گذاشت رو پیشونی جک )
جک : لعنت بهت ، من گذاشتم زنده بمونی پس باید این کارم و جبران کنی ، اگه میخوای افرادم و بکشی مشکلی نیست ولی باید بزاری من برم
*********************************
جک : ش...شما ها اینجا چیکار میکنین ؟
لیسا : منو میشناسی ؟
جک : هِه آره همون دختری که چهار سال پیش پدر و مادرش و از گرفتم و میخواستم خودش بکشم
لیسا : اوووم آره درسته ، همونی که دوبار سرپرست هاش رو ازش گرفتی و باعث شدی زندگیش از این رو به اون رو شه
جک : خوشحالم که باعث داغون شدن زندگیت شدم
لیسا : نه ، درواقع باعث شدی من با عمو جورج آشنا شم ، یاد بگیرم چطور قوی باشم و تو جامعه دووم بیارم .
بگذریم ، از وقت تلف کردن خوشم نمیاد پس افراد، همشون و دستگیر کنین اگه مقاومت کردن نابودشون کنین
لیسا : جک و بیارین پیش من ( اشاره کرد دست و پاشو رو باز کنن )
جک : با خودت چی فکر کردی ، تو همون دختر ضعیف و مردنی هستی ، بودی و خواهی موند ( اومد سمت لیسا وخواست به صورتش مشت بزنه که لیسا جاخالی داد و با یه حرکت جک رو به زانو درآورد )
لیسا : ترجیح میدم شکارچی باشم تا یه شکار . پس خودم و از نو ساختم ، قوی و محکم.
و الان همون دختر مردنی و ضعیف شده ملکه ای قدرتمند که تو رو به زانو در آورده 😏
لیسا : کلت مخصوصم و بیارین
_ بفرمایید رئیس
لیسا : این کلت خوشگله رو می بینی ، مخصوص تو آماده کردم . هروقت بهش نگاه میکردم یادم میومد هدفم چیه و سخت تر تلاش میکردم ( کلت گذاشت رو پیشونی جک )
جک : لعنت بهت ، من گذاشتم زنده بمونی پس باید این کارم و جبران کنی ، اگه میخوای افرادم و بکشی مشکلی نیست ولی باید بزاری من برم
۱۴.۱k
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.