پارت ۴
پارت ۴
ده دقیقه بعد
زرسیدم به بیمارستان
رها: آقای راننده بفرما
محمد: واقعا که رها
رها: من آقای راننده خسته شدم پولشو بگیر
محمد: باشه پولمو میگیرم«پولمو گرفتم»
رها: بای بای 👋
محمد: آخ تو چرا اینجوری حرف بزنی عین بچه ها
رها:دوست دارم به تو ربطی داره
محمد: واقعا بچه رها
رها: تو بچه نیستی
محمد: عجیب رفتار تو خیلی عجیب باید ببرمت خونه مامانم آدم کنم
رها: باشه ببر
محمد: پس پولتم نمی خام بگیر «پول دادم به رها»
رها: نمی خام برای تو
محمد: نخواستید دیگه باشه عزیزم پس مال خودم «پول گذاشتم توی زیبم»
رها: خب بریم زهراخانم بینم
محمد: باشه عزیزم
ده دقیقه بعد
~خونه ای مامان لیلا ~
لیلا: زهرا جان بیا بشین صبحانه بخور
زهرا: باشه مامان الان میام «رفتم آشپزخونه»
لیلا: آفرین به تو
زهرا: مامان داداش همش میره بیرون از خونه
لیلا: خب بین عزیزم اون داره زن میگیر
زهرا: دوست ندارم از دادشم جدا بشم
ده دقیقه بعد
زرسیدم به بیمارستان
رها: آقای راننده بفرما
محمد: واقعا که رها
رها: من آقای راننده خسته شدم پولشو بگیر
محمد: باشه پولمو میگیرم«پولمو گرفتم»
رها: بای بای 👋
محمد: آخ تو چرا اینجوری حرف بزنی عین بچه ها
رها:دوست دارم به تو ربطی داره
محمد: واقعا بچه رها
رها: تو بچه نیستی
محمد: عجیب رفتار تو خیلی عجیب باید ببرمت خونه مامانم آدم کنم
رها: باشه ببر
محمد: پس پولتم نمی خام بگیر «پول دادم به رها»
رها: نمی خام برای تو
محمد: نخواستید دیگه باشه عزیزم پس مال خودم «پول گذاشتم توی زیبم»
رها: خب بریم زهراخانم بینم
محمد: باشه عزیزم
ده دقیقه بعد
~خونه ای مامان لیلا ~
لیلا: زهرا جان بیا بشین صبحانه بخور
زهرا: باشه مامان الان میام «رفتم آشپزخونه»
لیلا: آفرین به تو
زهرا: مامان داداش همش میره بیرون از خونه
لیلا: خب بین عزیزم اون داره زن میگیر
زهرا: دوست ندارم از دادشم جدا بشم
۶.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.