PART 29
وقتی فقط با دوستات رفته بودی اما...
تهیونگ اومد سمت دخترک و. براید استایل بغلش مرد و بردش اتاق شکنجه
دخترک میدونست چی انتظارش رو میکشیددپس نفسشو حبس کرد
تهیونگ یکی از کلفت ترین شلاق هاشو. برمیداره و شروع میکنه به زدن دخترک
تهیونگ: هویییی هرزهههه بشموررررر
ا/ت: ایییی 1هق هق 2 3🥺🥺
20مین بعد
ا/ت: 48هق هق هق 49هق هق 50 هق هق
تهیونگ دخترکو همونجا ول. میکنه و میره و خودشو پرت میکنه رو تختش 🥺
پرش با صبح
ویو ته ته😇❤️🩹
صبح با صدای افتادن یه چیزی از خواب پریدم
سریع از خواب پاشدم
رفتم بیرون و دیدم ا/ت از پله
افتاده پایین سریع رفتم پیشش و بغلش کذدم
تهیونگ: سالمی
ا/ت: ایییی به من دست نزن
دیدم تا خواست پاشه خورد زمین
دیگه داشت اشکش در میومد
رقتم و شروع کردم به بوسیدنش میدیدم همراهی نمیکرد چندتا گاز ریز و کوچولو گرفتم و شروع کرد به همراهی کردن
5مین بعد
بعد از اینکه نفس کم اوردیم
از هم جدا شیم کهه
خماری
شرط
فالو: 5
تهیونگ اومد سمت دخترک و. براید استایل بغلش مرد و بردش اتاق شکنجه
دخترک میدونست چی انتظارش رو میکشیددپس نفسشو حبس کرد
تهیونگ یکی از کلفت ترین شلاق هاشو. برمیداره و شروع میکنه به زدن دخترک
تهیونگ: هویییی هرزهههه بشموررررر
ا/ت: ایییی 1هق هق 2 3🥺🥺
20مین بعد
ا/ت: 48هق هق هق 49هق هق 50 هق هق
تهیونگ دخترکو همونجا ول. میکنه و میره و خودشو پرت میکنه رو تختش 🥺
پرش با صبح
ویو ته ته😇❤️🩹
صبح با صدای افتادن یه چیزی از خواب پریدم
سریع از خواب پاشدم
رفتم بیرون و دیدم ا/ت از پله
افتاده پایین سریع رفتم پیشش و بغلش کذدم
تهیونگ: سالمی
ا/ت: ایییی به من دست نزن
دیدم تا خواست پاشه خورد زمین
دیگه داشت اشکش در میومد
رقتم و شروع کردم به بوسیدنش میدیدم همراهی نمیکرد چندتا گاز ریز و کوچولو گرفتم و شروع کرد به همراهی کردن
5مین بعد
بعد از اینکه نفس کم اوردیم
از هم جدا شیم کهه
خماری
شرط
فالو: 5
۴۹.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.