عشق مجدد پارت 9

فردا خوبه؟
باشه اقا
خب دیگه تو امروز میتونی زود تر بری خونه رزی
باشه اقا مرسی
خواهش میکنم
من ر ر رفتم
رزی کیفشو برداشت با لباس جذابی ک پوشیده بود رفت سمت خونه
اقای سان هم رفت خونه
سلام مامان
سلام سان خوبی
مرسی
مامان اون دختره فردا باهام میاد مهمونی
خوبه پسرم اون میدونه دوسش داری
نه ولی فردا بهش میگم
خوبه
مامان جیمین خیلی اذیت میکنه اونو
جیمین
بله مامان
چرا زنداداشتو اذیت میکنی
کی
رزی دیگه
😐😐😐😐😐😐اون.......
اره زنداداش آینده
باشه مامان اذیتش نمیکنم(قول نمیدم اذیت نکنم)


سان رفت طبقه بالا اتاق خودش
نشست به ورقه های کنفرانس نگاه کرد
اوه اینا رو رزی باید بیاد اینجا بخونه
زنگ. میزنم بهش میگم بیاد