فیک جونگ کوک ازدواج اجباری پارت ۱
خب من هیچ وقت فکر نمی کردم که قرار زندگیم چطور پیش بره همیشه فک می کردم منم مثل بقیه یه زندگیه عادی دارم تا زمانی که ......
اسم من مین سو و ۲۱ سالمه رشته تحصیلی هم پزشکی بابام توی شرکت خودش کار می کنه و مامانم معلم بازنشسته هست یه خواهر کوچیک تر دارم که تقریبا ۱۷ سالشه اسمش هم سئون هست معنی اسمش یعنی خوش اخلاق😐 کاش یکم شبیه اسمش بود کافیه یه ذره بهش بی توجه ای کنی سریع از کوره در میره هر وقت هم دیگه رو میبینیم شروع میکنه حرف زدن یه سره راجب به یه گروه کیپاپ پسرونه حرف میزنه یعنی از حرف زدن نشون خندیدناشون حتی راه رفتناشونم برام حرف میزنه منم بدبختانه میشینم پاحرفاش و اگه سرم و بچرخونم کارم تمومه خلاصه بگم که طرفدار پرپاقرص شونه یه سره پشت گوشم میگه بایسم جونگ کوکه بایسم کوکه منم هر چند ماهی یه بار میبینم اش و با امید اینکه دوسه روز دیگه میرو از شرش خلاص میشم چند روز باهاش طی میکنم البته بگم اون آبجیم و خیلی دوسش دارم ولی خیلی پرحرفه بعضی وقتا به خودم میگم : من چرا خواهر این شدم توی زندگی قبلیم چه غلطی کردم که مجازاتش این و دلم می خواد اولین دیواری که پیدا کردم سرم و محکم بکوبم بهش😕 خب بگذریم من با خانواده ام زندگی نمیکنم برای همین چند ماهی یه بار سئون و میبینم واسه خودم یه خونه مجردی دارم
از دید مین سو: از خواب بیدار شدم امروز دانشگاه نداشتم خدارو شکر رفتم صورتم و شستم یه صبحونه مفصل خوردم رفتم نشستم روی کاناپه یکم تلوزیون دیدم و بعد ناهار خوردم تقریبا نصف روز گذشت زنگ زدم به دوست صمیمیم اسمش آیسر بود اسم عجیبی داره این اسم و مادرش که یه خارجیه روش گذاشته مادر مهربونی داره خودشم خیلی مهربونه و خوش اخلاقه اونم هم سن من زنگ زدم بالاخره جواب داد:
آیسر: الو سلام چطوری
مین سو: سلام خوبم تو خوبی
آیسر: مرسی ممنون چه خبر بعد از یه روز بی خبری یاد ما افتادی🤭
مین سو: دیروز واقعا سرم شلوغ بود متاسفم
آیسر: نه بابا شوخی کردم حالا چی کار داشتی
مین سو: امروز سرت خلوته..... میای بریم بیرون؟
آیسر: خب ...... اره میام
مین سو: ایول پس ساعت شیش و نیم اینجا باش
آیسر : باشه مواظب خودت باش
مین سو: تو هم همینطور میبینم
....
وگه خوب بود😐تو کامنت ها قلب بزار
قربون دستت😐😁
اسم من مین سو و ۲۱ سالمه رشته تحصیلی هم پزشکی بابام توی شرکت خودش کار می کنه و مامانم معلم بازنشسته هست یه خواهر کوچیک تر دارم که تقریبا ۱۷ سالشه اسمش هم سئون هست معنی اسمش یعنی خوش اخلاق😐 کاش یکم شبیه اسمش بود کافیه یه ذره بهش بی توجه ای کنی سریع از کوره در میره هر وقت هم دیگه رو میبینیم شروع میکنه حرف زدن یه سره راجب به یه گروه کیپاپ پسرونه حرف میزنه یعنی از حرف زدن نشون خندیدناشون حتی راه رفتناشونم برام حرف میزنه منم بدبختانه میشینم پاحرفاش و اگه سرم و بچرخونم کارم تمومه خلاصه بگم که طرفدار پرپاقرص شونه یه سره پشت گوشم میگه بایسم جونگ کوکه بایسم کوکه منم هر چند ماهی یه بار میبینم اش و با امید اینکه دوسه روز دیگه میرو از شرش خلاص میشم چند روز باهاش طی میکنم البته بگم اون آبجیم و خیلی دوسش دارم ولی خیلی پرحرفه بعضی وقتا به خودم میگم : من چرا خواهر این شدم توی زندگی قبلیم چه غلطی کردم که مجازاتش این و دلم می خواد اولین دیواری که پیدا کردم سرم و محکم بکوبم بهش😕 خب بگذریم من با خانواده ام زندگی نمیکنم برای همین چند ماهی یه بار سئون و میبینم واسه خودم یه خونه مجردی دارم
از دید مین سو: از خواب بیدار شدم امروز دانشگاه نداشتم خدارو شکر رفتم صورتم و شستم یه صبحونه مفصل خوردم رفتم نشستم روی کاناپه یکم تلوزیون دیدم و بعد ناهار خوردم تقریبا نصف روز گذشت زنگ زدم به دوست صمیمیم اسمش آیسر بود اسم عجیبی داره این اسم و مادرش که یه خارجیه روش گذاشته مادر مهربونی داره خودشم خیلی مهربونه و خوش اخلاقه اونم هم سن من زنگ زدم بالاخره جواب داد:
آیسر: الو سلام چطوری
مین سو: سلام خوبم تو خوبی
آیسر: مرسی ممنون چه خبر بعد از یه روز بی خبری یاد ما افتادی🤭
مین سو: دیروز واقعا سرم شلوغ بود متاسفم
آیسر: نه بابا شوخی کردم حالا چی کار داشتی
مین سو: امروز سرت خلوته..... میای بریم بیرون؟
آیسر: خب ...... اره میام
مین سو: ایول پس ساعت شیش و نیم اینجا باش
آیسر : باشه مواظب خودت باش
مین سو: تو هم همینطور میبینم
....
وگه خوب بود😐تو کامنت ها قلب بزار
قربون دستت😐😁
۱۴۵.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.