Did I crush my victim?
پارت ۱۷
بنگ چان: بیب ، بریم رو تخت؟ اجازه هست؟
سونگمین: اگه اروم انجامش بدی اره.
براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق و خیلی اروم گذاشتمش رو تخت. لباسامو در اوردم.
ویو سونگمین
خیلی عضله ایه....خیلی جذابه ووییی. لباسامو خیلی اروم در اورد و شروع کرد به بوسیدن بدنم.
(از اینجا به بعد یکم چیز میشه اگه خوشت نمیاد نخون)
سونگمین آه کوچیکی گفت. بنگ چان دوباره به سمت لباش رفت و شروع کرد به مکیدن. سونگمین باهاش همکاری میکرد. بعد چند دقیقه سونگمین با مشت به بنگ چان زد تا بهش بگه تمومش کنه. بنگ چان ازش جدا شد و به سمت گردنش رفت.
ویو بنگ چان
فک کنم ترسیده....
بنگ چان: میخوای تا همینجا تمومش کنیم؟
سونگمین: نه...نم..یخواد.
بنگ چان: مطمئنی؟
سونگمین: اره.
شلوار خودمو در اوردم و بعد شلوار سونگمین. اول با انگشتام یکم باهاش بازی کردم ، تا زیاد دردش نیاد. آه و ناله هاش شروع شد. بعد چند دقیقه سر دیکمو(دارم از خجالت اب میشمممم) اروم واردش کردم.
سونگمین: آیییی
بنگ چان: خوبی؟! میخوای تمومش کنم؟
سونگمین: نه نه عادت میکنم.
یکم دیگه واردش کردم. یکم بعد کلشو واردش کردم و گذاشتم تا عادت کنه. بعد ۱۰ دقیقه خیلی اروم شروع کردم به تلمبه زدن.
(بسه دیگه مردممممم)
ویو فردا صبح
ویو سونگمین
با دل درد بدی از خواب بیدار شدم. نگاهی به بنگ چان کردم و تازه یادم اومد دیشب چی شد. از خجالت تو خودم جمع شده بودم ، که بنگ چان منو محکم بغل کرد.
بنگ چان: خوبی بیب؟
سونگمین(خیلی اروم): نه دلم خیلی درد میکنه.
بنگ چان: ببخشید.
بلندم کرد و بردم داخل حموم. بعد چند دقیقه از حموم اومدین بیرون و لباس تنم کرد.
بنگ چان: چی میخوای برات بیارم؟
سونگمین: گشنمه خیلی.
بنگ چان: الان برات کلی خوراکی و غذا میارم.
بنگ چان: بیب ، بریم رو تخت؟ اجازه هست؟
سونگمین: اگه اروم انجامش بدی اره.
براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق و خیلی اروم گذاشتمش رو تخت. لباسامو در اوردم.
ویو سونگمین
خیلی عضله ایه....خیلی جذابه ووییی. لباسامو خیلی اروم در اورد و شروع کرد به بوسیدن بدنم.
(از اینجا به بعد یکم چیز میشه اگه خوشت نمیاد نخون)
سونگمین آه کوچیکی گفت. بنگ چان دوباره به سمت لباش رفت و شروع کرد به مکیدن. سونگمین باهاش همکاری میکرد. بعد چند دقیقه سونگمین با مشت به بنگ چان زد تا بهش بگه تمومش کنه. بنگ چان ازش جدا شد و به سمت گردنش رفت.
ویو بنگ چان
فک کنم ترسیده....
بنگ چان: میخوای تا همینجا تمومش کنیم؟
سونگمین: نه...نم..یخواد.
بنگ چان: مطمئنی؟
سونگمین: اره.
شلوار خودمو در اوردم و بعد شلوار سونگمین. اول با انگشتام یکم باهاش بازی کردم ، تا زیاد دردش نیاد. آه و ناله هاش شروع شد. بعد چند دقیقه سر دیکمو(دارم از خجالت اب میشمممم) اروم واردش کردم.
سونگمین: آیییی
بنگ چان: خوبی؟! میخوای تمومش کنم؟
سونگمین: نه نه عادت میکنم.
یکم دیگه واردش کردم. یکم بعد کلشو واردش کردم و گذاشتم تا عادت کنه. بعد ۱۰ دقیقه خیلی اروم شروع کردم به تلمبه زدن.
(بسه دیگه مردممممم)
ویو فردا صبح
ویو سونگمین
با دل درد بدی از خواب بیدار شدم. نگاهی به بنگ چان کردم و تازه یادم اومد دیشب چی شد. از خجالت تو خودم جمع شده بودم ، که بنگ چان منو محکم بغل کرد.
بنگ چان: خوبی بیب؟
سونگمین(خیلی اروم): نه دلم خیلی درد میکنه.
بنگ چان: ببخشید.
بلندم کرد و بردم داخل حموم. بعد چند دقیقه از حموم اومدین بیرون و لباس تنم کرد.
بنگ چان: چی میخوای برات بیارم؟
سونگمین: گشنمه خیلی.
بنگ چان: الان برات کلی خوراکی و غذا میارم.
۱۱.۸k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.