من از تو بدم میاد p:10
ا/ت : نمیام نمیخوام که بیام (گریه )
تهیونگ: فقط بخاطر مادرامون چیزی بهت نمیگم(داد)
ا/ت: چی میخواستی بگی ها؟بگو (گریه)
تهیونگ: ا/ت بیشتر از این روی سگ منو بالا نیار (اربده)
ا/ت: *گریه*
تهیونگ: مامانو و خاله ببخشید نمیخواستم اینجوری بشه
م ا/ت: پیش میاد دیگه
تهیونگ: منتظرم
ا/ت:نمی....
تهیونگ: حرف نزن
م ا/ت: ا/ت برو
ا/ت: آخه مامان
م ا/ت: برو دخترم قوی باش
ا/ت: خدافظ خاله
یونا: مراقب خودت باش
ا/ت: باشه
یونا: اگر هم خواست کاری بکنه بیا اینجا
ا/ت: فعلا
...................
ا/ت میره سوار ماشین میشه و توی راه حرفی با هم نمیزنن
...................
دو روز بعد
ویو ا/ت:
انقدر گریه کرده بودم زیر چشام گود شده بود تهیونگ هم که انگارنه انگار دلم برای خودم میسوزه نباید این ازدواج رو قبول میکردم
تهیونگ: آجوما رو ا/ت رو صدا بزن کارش دارم
آجوما: چشم
آجوما: خانوم ارباب صداتون میزنن
ا/ت: کجاس؟
آجوما: توی بالکن
ا/ت: باشه الان میرم
آجوما: بفرمایید
ا/ت: کارم داشتی ؟
تهیونگ: اگه من مافیا بودم چیکار میکردی؟
ا/ت: زنت نمیشدم چوری که الان پشیمونم(سرد)
تهیونگ: روی سگه منو بالا نیار دختر کوچولو
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: خب بگو مافیا بودم ازم طلاق میگرفتی؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: من بزرگ ترین مافیا کره ام
ا/ت: شوخی میکنی ؟
تهیونگ: چرا باید این کارو کنم ؟
ا/ت: ولی من زن....
تهیونگ: اره تو زن بزرگ ترین مافیا کره ایی
ا/ت:.....
تهیونگ: گمشو از جلوی چشمم
ا/ت: تهیونگ هیچی بهت نمیگم پرو نشو (جدی)
تهیونگ: ها چی گفتی ؟
ا/ت: صد بار جلوی مامانم بهم گفتی خفه شو جلوی خاله روی سرم داد کشیدی فکر کردی میبخشمت؟ ها؟
تهیونگ: زبون درآوردی
ا/ت: داشتم و دارم تو حق نداری به من حرف بزنی فهمیدی ؟(داد)
تهیونگ: *میزنه توی گوش ا/ت*
ا/ت: وحشی
تهیونگ پاکت سیگارشو میاره
ا/ت: وحشی سیگاری (داد)
تهیونگ: خفه شو خفه شو خفه شو (اربده)
ا/ت: دیگه ازت نمیترسم هر کاری میخوای بکنی بکن (داد)
تهیونگ: دهنتو ببند هرزه (اربده)
ا/ت: به من میگی هرزه هاا؟ هرزه همون دخترایی که زیرت میخ....
تهیونگ: چی گفتی یه بلایی سرت بیارم که...(میزنه به ا/ت)
ا/ت:....
..................
روز بعد
ویو ا/ت:
تهیونگ خونه نبود امروز هم آجوما رفته بود خرید تصمیم گرفتم فرار کنم کیفمو برداشتم لباسام و یه سری وسایل برداشتم از خونه زدم بیرون خواستم با ماشین برم که پشیمون شدم رفتم خونه خودمون زنگ زدم کسی درو باز نکرد بخاطر همین زنگ زدم مامانم
ا/ت: الو مامان خونه ایی؟
م ا/ت: سلام خوبی نه چرا؟
ا/ت: مرسی هیچی همین جوری
ا/ت: کجایی؟
م ا/ت: رفتم مسافرت با دوستام
ا/ت: اوووو جدی ؟
م ا/ت: اره
ا/ت : باشه خدافظ
م ا/ت: ا/ت اگه خواستی بری خونه ما کلید رو گذاشتم پیش میا
ا/ت: باشه فعلا
ا/ت: الو میا کلید رو برام بیار
میا: هی هی آروم باش باشه الان میارم
میا کلید رو میاره و میده به ا/ت
..................
شب ساعت ۱
زنگ درو میزنن تهیونگ بود
ا/ت: چی میخوای؟
تهیونگ: برای چی رفتی ؟
ا/ت: دوست داشتم
تهیونگ: درو باز کن
ا/ت : نمیخوام
تهیونگ: باز کن میگم
ا/ت : بیا بابا
تهیونگ میاد بالا
تهیونگ: تنهایی خوش میگذره؟
ا/ت: اوم
تهیونگ: امشب یا میای پس با به فا*ک میری
ا/ت: *خنده*
ا/ت: شما کی باشی تصمیم بگیری؟
تهیونگ: شوهرت
ا/ت: خدافظ برو پس خودتو خسته نکن
تهیونگ ا/ت رو میگیره و میگه
تهیونگ: دوست داری بچمون دختر باشه با پسر ؟
ا/ت: هااااا ولممم کن
تهیونگ : من میگم پسر مثل خودم وحشی
تهیونگ: فقط بخاطر مادرامون چیزی بهت نمیگم(داد)
ا/ت: چی میخواستی بگی ها؟بگو (گریه)
تهیونگ: ا/ت بیشتر از این روی سگ منو بالا نیار (اربده)
ا/ت: *گریه*
تهیونگ: مامانو و خاله ببخشید نمیخواستم اینجوری بشه
م ا/ت: پیش میاد دیگه
تهیونگ: منتظرم
ا/ت:نمی....
تهیونگ: حرف نزن
م ا/ت: ا/ت برو
ا/ت: آخه مامان
م ا/ت: برو دخترم قوی باش
ا/ت: خدافظ خاله
یونا: مراقب خودت باش
ا/ت: باشه
یونا: اگر هم خواست کاری بکنه بیا اینجا
ا/ت: فعلا
...................
ا/ت میره سوار ماشین میشه و توی راه حرفی با هم نمیزنن
...................
دو روز بعد
ویو ا/ت:
انقدر گریه کرده بودم زیر چشام گود شده بود تهیونگ هم که انگارنه انگار دلم برای خودم میسوزه نباید این ازدواج رو قبول میکردم
تهیونگ: آجوما رو ا/ت رو صدا بزن کارش دارم
آجوما: چشم
آجوما: خانوم ارباب صداتون میزنن
ا/ت: کجاس؟
آجوما: توی بالکن
ا/ت: باشه الان میرم
آجوما: بفرمایید
ا/ت: کارم داشتی ؟
تهیونگ: اگه من مافیا بودم چیکار میکردی؟
ا/ت: زنت نمیشدم چوری که الان پشیمونم(سرد)
تهیونگ: روی سگه منو بالا نیار دختر کوچولو
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: خب بگو مافیا بودم ازم طلاق میگرفتی؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: من بزرگ ترین مافیا کره ام
ا/ت: شوخی میکنی ؟
تهیونگ: چرا باید این کارو کنم ؟
ا/ت: ولی من زن....
تهیونگ: اره تو زن بزرگ ترین مافیا کره ایی
ا/ت:.....
تهیونگ: گمشو از جلوی چشمم
ا/ت: تهیونگ هیچی بهت نمیگم پرو نشو (جدی)
تهیونگ: ها چی گفتی ؟
ا/ت: صد بار جلوی مامانم بهم گفتی خفه شو جلوی خاله روی سرم داد کشیدی فکر کردی میبخشمت؟ ها؟
تهیونگ: زبون درآوردی
ا/ت: داشتم و دارم تو حق نداری به من حرف بزنی فهمیدی ؟(داد)
تهیونگ: *میزنه توی گوش ا/ت*
ا/ت: وحشی
تهیونگ پاکت سیگارشو میاره
ا/ت: وحشی سیگاری (داد)
تهیونگ: خفه شو خفه شو خفه شو (اربده)
ا/ت: دیگه ازت نمیترسم هر کاری میخوای بکنی بکن (داد)
تهیونگ: دهنتو ببند هرزه (اربده)
ا/ت: به من میگی هرزه هاا؟ هرزه همون دخترایی که زیرت میخ....
تهیونگ: چی گفتی یه بلایی سرت بیارم که...(میزنه به ا/ت)
ا/ت:....
..................
روز بعد
ویو ا/ت:
تهیونگ خونه نبود امروز هم آجوما رفته بود خرید تصمیم گرفتم فرار کنم کیفمو برداشتم لباسام و یه سری وسایل برداشتم از خونه زدم بیرون خواستم با ماشین برم که پشیمون شدم رفتم خونه خودمون زنگ زدم کسی درو باز نکرد بخاطر همین زنگ زدم مامانم
ا/ت: الو مامان خونه ایی؟
م ا/ت: سلام خوبی نه چرا؟
ا/ت: مرسی هیچی همین جوری
ا/ت: کجایی؟
م ا/ت: رفتم مسافرت با دوستام
ا/ت: اوووو جدی ؟
م ا/ت: اره
ا/ت : باشه خدافظ
م ا/ت: ا/ت اگه خواستی بری خونه ما کلید رو گذاشتم پیش میا
ا/ت: باشه فعلا
ا/ت: الو میا کلید رو برام بیار
میا: هی هی آروم باش باشه الان میارم
میا کلید رو میاره و میده به ا/ت
..................
شب ساعت ۱
زنگ درو میزنن تهیونگ بود
ا/ت: چی میخوای؟
تهیونگ: برای چی رفتی ؟
ا/ت: دوست داشتم
تهیونگ: درو باز کن
ا/ت : نمیخوام
تهیونگ: باز کن میگم
ا/ت : بیا بابا
تهیونگ میاد بالا
تهیونگ: تنهایی خوش میگذره؟
ا/ت: اوم
تهیونگ: امشب یا میای پس با به فا*ک میری
ا/ت: *خنده*
ا/ت: شما کی باشی تصمیم بگیری؟
تهیونگ: شوهرت
ا/ت: خدافظ برو پس خودتو خسته نکن
تهیونگ ا/ت رو میگیره و میگه
تهیونگ: دوست داری بچمون دختر باشه با پسر ؟
ا/ت: هااااا ولممم کن
تهیونگ : من میگم پسر مثل خودم وحشی
۳۱.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.