پارت ۳۲

ویو جیمین
یونگی نالنگی میخوری
+اره
~هنوزم نالنگی دوست داری؟
+معلومه...... مثل تو (اعععع انقدر رمانتیک 🥴)
~او راستی کوک یه اکواریوم زده
+عه چه جالب ته هم غ. و.. اس شده وایسا نکنه اونا..... نه
~اره
+باید بریم ببینیمشون
ویو کوک
خب... از جیمین گذشتم با ابنکه اون عوضی ۵ ساله گمشده.. اولاش یه کوچولو تلاش کردم و دیدم نمیشه به ته فکر نکنم
*داری با خودت حرف میزنی؟
☆ها؟ نه نه میخوای بری تو اب
*نه دست و پاهام درد میکنه
☆زخم شده؟(با حالت هول شدن)
*نه فقط زیاد شنا کردم

فلش بک بع ۳ ساعت بعد

ویو ادمین

~سلام کوک
☆سلام جیمین.. چیشده چرا خوش حالی
~یه گربه ی جدید گرفتم
☆واو واقعا... ته بیا ببین
*چیشده
☆جیمین یه گربه ی جدید گرفته
*عااا ببینم بچه گربس
~برای ن مثل بچه گربس ولی شما مخصوصا ته رو نمیدونم
~بیا تو بیا تو پیشی نارنگی
+شوگا با حالت جدی اومد تو
تهکوک کپ کرده بودن
*ت... ت.. ته... تو اینجایی...
☆اره دیگه خوده پلشتشه
بعد کوک رفت جلو یه دونه زد تو گوش یونگی
+هوی حرومی چیکار میکنی
☆هوی تویی که جیمینو این همه سال تنها گذاشتی
+خب مجبور بودم
~کوک مجبور بوده ولش کن
*کوک بیا اینجا
بعد در گوش کوک یه چیزی گفت