نگهبان جنگل
نگهبان جنگل
پارت۴
رفتم توی مدرسه اولین نفر چشمم به نامجون و جولیا خورد ، چقدر با عشق بهم نگاه میکردن.
هعی حتی یکی نیست توی این مدرسه از من خوشش نمیاد که باهام دوست بشه.
ی دفعه دیدم جانگ هوسوک بمب انرژی مدرسه و پسر رئیس بیمارستان ملی سئول داره میاد سمتم.
با خنده امد پیشم، باهام دست داد
هوسوک: مثل اینکه باز تنها شدی همستر کوچولو(لبخند)
مینا:کی تنها نبودم.
هوسوک:هعی فاز غم نگیر من امروز بچه هارو
پیچوندم با تو همگروه بشم.
مینا:جرا اینکارو کردی؟
هوسوک:چون دیدم ی بچه اینجا تنهاست و داره کراشش و دوست دخترش رو با حسرت نگاه میکنه.
هوسوکا تنها کسی بود که یکم تو این مدرسه بهم اهمیت میداد.
حد عقل خوشحال بودم که هوسوک رو داشتم.
اون بهترین دوست من توی این مدرسه بود.
مینا:هوسوکا....
مدیر:بچه ها حواستون رو جمع کنید الان ساعت ۹ و پنج دیقه هست اتوبوس ها جلوی در منتظر شما هستن ، لطفا برید و بنشینید و منتظر معلم هاتون باشید.
هوسوک:بهتره که بریم مینا.
مینا:.....
میشه لایک کنی و کامنت بزاری(:
پارت۴
رفتم توی مدرسه اولین نفر چشمم به نامجون و جولیا خورد ، چقدر با عشق بهم نگاه میکردن.
هعی حتی یکی نیست توی این مدرسه از من خوشش نمیاد که باهام دوست بشه.
ی دفعه دیدم جانگ هوسوک بمب انرژی مدرسه و پسر رئیس بیمارستان ملی سئول داره میاد سمتم.
با خنده امد پیشم، باهام دست داد
هوسوک: مثل اینکه باز تنها شدی همستر کوچولو(لبخند)
مینا:کی تنها نبودم.
هوسوک:هعی فاز غم نگیر من امروز بچه هارو
پیچوندم با تو همگروه بشم.
مینا:جرا اینکارو کردی؟
هوسوک:چون دیدم ی بچه اینجا تنهاست و داره کراشش و دوست دخترش رو با حسرت نگاه میکنه.
هوسوکا تنها کسی بود که یکم تو این مدرسه بهم اهمیت میداد.
حد عقل خوشحال بودم که هوسوک رو داشتم.
اون بهترین دوست من توی این مدرسه بود.
مینا:هوسوکا....
مدیر:بچه ها حواستون رو جمع کنید الان ساعت ۹ و پنج دیقه هست اتوبوس ها جلوی در منتظر شما هستن ، لطفا برید و بنشینید و منتظر معلم هاتون باشید.
هوسوک:بهتره که بریم مینا.
مینا:.....
میشه لایک کنی و کامنت بزاری(:
۴.۰k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.