چرا اینقدر احمقیم؟!
وقتی بچه بودم ارزوم این بود که بزرگ شم
وقتی بچه بودم هیچ داستانی رو باور نداشتم
تا اینکه بزرگ شدم...بالغ شد...با تجربه شدم ولی نابود شدم
نتونستم درست بچگی کنم
نتونستم با ادمایی که میخواستم وقت بگذرونم
نتونستم چیزی که میخوام رو به دست بیارم
تا اینکه نقطه امید روشنم رو پیدا کردم
ولی خاموش شد...خودش خاموشش کرد
نمیدونم چرا انقدر احمقم
ولی...
بهتره راجبش حرف نزنیم دیگه...
فقط اگه هنوز حس میکنی میتونی واسه خوشحالیت تلاش کنی...تلاش کن...تو این فرصتو داری که تلاش کنی..این فرصت فقط یبار میاد سمتت
-نوشته شده از دارلا
#دارلا
وقتی بچه بودم هیچ داستانی رو باور نداشتم
تا اینکه بزرگ شدم...بالغ شد...با تجربه شدم ولی نابود شدم
نتونستم درست بچگی کنم
نتونستم با ادمایی که میخواستم وقت بگذرونم
نتونستم چیزی که میخوام رو به دست بیارم
تا اینکه نقطه امید روشنم رو پیدا کردم
ولی خاموش شد...خودش خاموشش کرد
نمیدونم چرا انقدر احمقم
ولی...
بهتره راجبش حرف نزنیم دیگه...
فقط اگه هنوز حس میکنی میتونی واسه خوشحالیت تلاش کنی...تلاش کن...تو این فرصتو داری که تلاش کنی..این فرصت فقط یبار میاد سمتت
-نوشته شده از دارلا
#دارلا
۳۴۴
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.