غیرتی من
غیرتی من
پارت28
چشمامو باز کردم به یه تخت بسته شده بودم
کوی:ولم کنیدددددددد(با جیغ)
یه پسر خوشگل نشست رو صندلی کنار تخت
هان شو:سلام من هانشو ام(هانشو یکی از زیر دست های دیلان وانگ عوضی دختر باز و دشمن شی یان)
کوی:ازم چی میخوای
هانشو:فقط یه چیز کوچولو بدنتو
کوی:چه گوهی میخوری چرا من اینجام چرا این بلا ها سر من میاد
هانشو:چون زن شی یانی
کوی:خب باشم مگه شی یان کیه ؟
هانشو:یه بار رئیسم بهت گفته
کوی:رئیست کیه؟
هانشو:میشناسیش دیلان وانگ
کوی:واب دوباره اون عوضییییی
هانشو:خب دیگه الان وقت خوشگذرونی
گوی:منظورت چیه (جیغغ)
هانشو:اه چقدر جیغ میزنی ولی خب برای فیلم نیاز داریم
(شی یان)
از خواب بیدار شدم دیدم کوی نیست همش اسمشو صدا زدم نگران شده بودم که یهویی یه ویدیو برام ارسال شد زود ویدیو رو باز کردم دیدم کوی به تخت بسته شده هانشو همداره بهش تجاوز میکنه و با کمربند میزنتش حالم بد شد افتادم رو زمین زنگ زدم به هنگ و چانگ(دوستای شی یان)
هنگ:داداش زود خودمونو میرسونیم
هنگ:یه پسر چشم سیاه قد بلند یکی از صمیمی ترین دوستای شی یان و هک کردن گوشی و....
چانگ: یه پسر چشم سبز با پوست سفید و قد متوسط یکی از زیر دستای شی یان که ادمکشه
هنگ و چانگ اومدن همچش رو براشون توضیح دادم
هنگ:بلاخره کار خودشو کرد
چانگ:منتظر چی هستین هنگ ردشو بزن بریم اونجا
شی یان:من به بقیه هم خبر میدم
زنگ زدم به زیر دستام اومدن هنگهم رد کسی که برام ویدیو رو فرستاد رو زد اماده بودیم که بریم سوار ماشین شدیم با تمام شدت میرفتم
چانگ:داداش اروم تر
رسیدیم به یه خونه بزرگ پیاده شدم درو شکوندیم و وارد خونه شدیم کسی توی خونه نبود همش داشتم اسم کوی رو صدا میزدم از پله ها رفتم بالا اتاق های زیادی داشت یکی یکی اتاقا رو نگاه میکردم اخرین اتاقو درشو باز کردم دیدم کوی روی تخت افتاده هنگ میخواست بیاد تو نذاشتم همه بدن کوی کبود زود یه دستی که از خونه لباس براش اورده بودم رو تنش کردم بغلش کردم در اتاق رو باز کردم از پله ها رفتم پایین
چانگ:هیچکس تو خونه نیست
شی یان:پیداشون کنید
چانگ:باشه
کوی رو خوابوندم صندلی عقب با سرعت به سمت خونه پیرفتم و گریه میکردم توی راه زنگ زدم به دکتر زود رسیدم خونه کوی رو گذاشتم روی تخت که دکتر داشت معاینش میکرد
دکتر:....
پارت28
چشمامو باز کردم به یه تخت بسته شده بودم
کوی:ولم کنیدددددددد(با جیغ)
یه پسر خوشگل نشست رو صندلی کنار تخت
هان شو:سلام من هانشو ام(هانشو یکی از زیر دست های دیلان وانگ عوضی دختر باز و دشمن شی یان)
کوی:ازم چی میخوای
هانشو:فقط یه چیز کوچولو بدنتو
کوی:چه گوهی میخوری چرا من اینجام چرا این بلا ها سر من میاد
هانشو:چون زن شی یانی
کوی:خب باشم مگه شی یان کیه ؟
هانشو:یه بار رئیسم بهت گفته
کوی:رئیست کیه؟
هانشو:میشناسیش دیلان وانگ
کوی:واب دوباره اون عوضییییی
هانشو:خب دیگه الان وقت خوشگذرونی
گوی:منظورت چیه (جیغغ)
هانشو:اه چقدر جیغ میزنی ولی خب برای فیلم نیاز داریم
(شی یان)
از خواب بیدار شدم دیدم کوی نیست همش اسمشو صدا زدم نگران شده بودم که یهویی یه ویدیو برام ارسال شد زود ویدیو رو باز کردم دیدم کوی به تخت بسته شده هانشو همداره بهش تجاوز میکنه و با کمربند میزنتش حالم بد شد افتادم رو زمین زنگ زدم به هنگ و چانگ(دوستای شی یان)
هنگ:داداش زود خودمونو میرسونیم
هنگ:یه پسر چشم سیاه قد بلند یکی از صمیمی ترین دوستای شی یان و هک کردن گوشی و....
چانگ: یه پسر چشم سبز با پوست سفید و قد متوسط یکی از زیر دستای شی یان که ادمکشه
هنگ و چانگ اومدن همچش رو براشون توضیح دادم
هنگ:بلاخره کار خودشو کرد
چانگ:منتظر چی هستین هنگ ردشو بزن بریم اونجا
شی یان:من به بقیه هم خبر میدم
زنگ زدم به زیر دستام اومدن هنگهم رد کسی که برام ویدیو رو فرستاد رو زد اماده بودیم که بریم سوار ماشین شدیم با تمام شدت میرفتم
چانگ:داداش اروم تر
رسیدیم به یه خونه بزرگ پیاده شدم درو شکوندیم و وارد خونه شدیم کسی توی خونه نبود همش داشتم اسم کوی رو صدا میزدم از پله ها رفتم بالا اتاق های زیادی داشت یکی یکی اتاقا رو نگاه میکردم اخرین اتاقو درشو باز کردم دیدم کوی روی تخت افتاده هنگ میخواست بیاد تو نذاشتم همه بدن کوی کبود زود یه دستی که از خونه لباس براش اورده بودم رو تنش کردم بغلش کردم در اتاق رو باز کردم از پله ها رفتم پایین
چانگ:هیچکس تو خونه نیست
شی یان:پیداشون کنید
چانگ:باشه
کوی رو خوابوندم صندلی عقب با سرعت به سمت خونه پیرفتم و گریه میکردم توی راه زنگ زدم به دکتر زود رسیدم خونه کوی رو گذاشتم روی تخت که دکتر داشت معاینش میکرد
دکتر:....
۶.۴k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.