گیتار سفید (p3)

فصل دوم: مدرسه افروت خیلی زیباست.حیاط بزرگ و سرسبزی دارد . تقریباً دوبرابر مدرسه قبلی ام در منچستر. نمای بزرگ مدرسه سنگی است. الی دستم را میکشد و می‌گوید:«بیا بریم!» از پله های مرمرین بالا میرویم و وارد سالن اصلی مدرسه افروت می‌شویم °. °. °. °. روی صندلی چوبی کنار الی نشسته ام .دوتا صندلی جلوتر از صندلی من،دختر قد بلند و مو بورس نشسته است .او دائما با دختر بغل دستی اش پچ پچ می‌کند.آن یکی دختر ریزه میزه است و موهای قرمزی دارد. الی کنار گوشم میگوید:«اون دخترو میبینی؟»و به دختر موطلایی اشاره میکند. سرم را به علامت تایید پایین می‌آورم.او ادامهمی‌دهد:«توی مدرسه ابتدایی هم، باهم همکلاسی‌ بودیم.اون خیلی خود شیرین و از خود راضیه و!خیلی هم به موهای بلوند و قد درازش می نازه!» آهی میکشم و با بی حوصلگی میگویم:«که اینطور!» در این لحظه معلم وارد کلاس می‌شود و گفت و گوی میان من و الی را ناتمام می‌گذارد. او خانم جوانی است که لبخند زیبایی بر لب دارد.چشم های سبز درشتش،همچون دو گوی بلورین بر روی صورت گردش ،خودنمایی می‌کنند.موهای تیره اش را پشت سرش جمع کرده و کت و شلوار سفیدی بر تن دارد.آدم مهربانی به نظر می‌رسد! با دیدنش ناخودآگاه، لبخند کوچکی میزنم که زیاد دوام نمی‌آورد و خیلی زود محو می شود.مدت زیادی است که چیزی باعث نشده لبخند پر رنگی بزنم یا با صدای بلند بخندم! خانم معلم صحبتش را این‌گونه شروع می‌کند:«سلام بچه ها!من لیسا جکسون معلم انگلیسی شما هستم.از دیدنتون خوشحالم و امیدوارم اوقات خوشی رو کنار هم بگذرونیم!» هنوز صحبت های خانم جکسون تمام نشده است که آن دختر قد بلند و مو طلایی از جایش بلند می‌شود و با دسته گلی به سمت او می‌رود و می‌گوید:«سلام خانم جکسون!من کورالین جیمز هستم و این گل رو برای شما آوردم!» پس حرف های الی در مورد او درست است! به الی نگاه میکنم. چینی به بینی اش می اندازد و زیر لب می‌گوید:«دخترهٔ خود شیرین!» خانم جکسون دست گل را از کورالین می‌گیرد و می‌گوید:«از دسته گل زیبا ت ممنونم.میتونی بشینی کورالین!» کورالین با دنیایی از غرور و خود شیفتگی به صندلی اش برمیگردد.

امیدوارم خوشتون اومده باشه ✨
لایک و کامنت فراموش نشه 💜
پارت بعدی رو به زودی میزارم💢
فالو:فالو
.
.
.

#داستان#ویسگون#پست#استوری
#باحال#طنز#کیوت#دارک#خوشگل
#گیتار#موزیک#ترند#فالو#بک
#music