همه چی از اون شب شروع شد...؟!p11
(یکمی اسماته جنبه نداری نخون)
جیمین ویو.
-هی پسر تو چت شده به خودت بیا تو از این خیار متنفریییی.ولی آخه یای جذاب شده.نه خیلی هم زشته شبیه خیاریه که پوستشو کندی بعد زد حال میخوری میبینی خرابه سفیده...ولی اخه
اههههه خوبه دیوونه هم شدیم😒
یونجی ویو.
اقا خلاصه بعد از تحمل کردن دیوونه بازیهای این گلابی رسیدیم به کلبه ای که توش باید بقیه موزیک ویدیو رو پر کنیم...
یه آقاهه:
خب خب.یونجی شی و جیمین شی ممکنه از این کار خوشتون نیاد ولی مجبورید این کارو انجام بدید دستور از بالا اومده.
+_مگه قراره چیکار کنیم؟
آقاهه:خب ببین یونجی شی مثلاً بعد اینکه از اینکه خونه فرار میکنید جیمین شی تو رو میاره اینجا حالا سر چی فرار کردی؟سر اینکه جیمین شی دوستپسر شماست با پدرت دعوا کردی و بعد از پنجره اتاقت فرار کردی و با جیمین شی به اینجا میایید...
+_خب مثلاً این کاریه که انجامش ندیم؟
آقاهه:خب صبر کنید ادامشو بگم.
بعدش وقتی که وارد اینجا میشید جیمین شی درو باز میکنه و میاد داخل و شما هم پشت سرش میری داخل و درو میبندی.بعدش میدوئی میپری بغل و پاهاتو دور کمرش حلقه میکنی و میبو...
+نه نه وایسا وایسا چیکار کنم؟من عمرا همچین کاری نمیکنم!اصلاااااااااا
آقاهه:ولی خب پی دی نیم گفتن...ولی هنوز ادامه داره...بعد از چند دقیقه کیس اروم اروم به سمت اتاق میرید و...
_وات؟عمراااا.خو پی دی نیم بیا خیلی واضح بگو جیمین بیا این خیار و بکن!وا(عه وا جیمین پسرم بد دهن شدی ولی عجله نکن به اونجا هم میرسیم😈)
+*نگاه برزخی
_هاع چته خیار؟خو دروغ میگم؟
+نه اصلا؟
آقاهه:خب هنوز ادامه دا...
_نه مثل اینکه واقعا قراره بکنمت!
+دِ خفه شو دیگه بی تربیت بزار ببینم چی میگه این چلغوز
(آقاهه رو با ٪ نشون میدمم)
٪خیلی ممنون یونجی شی...
+خواهش میکنم!
٪
جیمین ویو.
-هی پسر تو چت شده به خودت بیا تو از این خیار متنفریییی.ولی آخه یای جذاب شده.نه خیلی هم زشته شبیه خیاریه که پوستشو کندی بعد زد حال میخوری میبینی خرابه سفیده...ولی اخه
اههههه خوبه دیوونه هم شدیم😒
یونجی ویو.
اقا خلاصه بعد از تحمل کردن دیوونه بازیهای این گلابی رسیدیم به کلبه ای که توش باید بقیه موزیک ویدیو رو پر کنیم...
یه آقاهه:
خب خب.یونجی شی و جیمین شی ممکنه از این کار خوشتون نیاد ولی مجبورید این کارو انجام بدید دستور از بالا اومده.
+_مگه قراره چیکار کنیم؟
آقاهه:خب ببین یونجی شی مثلاً بعد اینکه از اینکه خونه فرار میکنید جیمین شی تو رو میاره اینجا حالا سر چی فرار کردی؟سر اینکه جیمین شی دوستپسر شماست با پدرت دعوا کردی و بعد از پنجره اتاقت فرار کردی و با جیمین شی به اینجا میایید...
+_خب مثلاً این کاریه که انجامش ندیم؟
آقاهه:خب صبر کنید ادامشو بگم.
بعدش وقتی که وارد اینجا میشید جیمین شی درو باز میکنه و میاد داخل و شما هم پشت سرش میری داخل و درو میبندی.بعدش میدوئی میپری بغل و پاهاتو دور کمرش حلقه میکنی و میبو...
+نه نه وایسا وایسا چیکار کنم؟من عمرا همچین کاری نمیکنم!اصلاااااااااا
آقاهه:ولی خب پی دی نیم گفتن...ولی هنوز ادامه داره...بعد از چند دقیقه کیس اروم اروم به سمت اتاق میرید و...
_وات؟عمراااا.خو پی دی نیم بیا خیلی واضح بگو جیمین بیا این خیار و بکن!وا(عه وا جیمین پسرم بد دهن شدی ولی عجله نکن به اونجا هم میرسیم😈)
+*نگاه برزخی
_هاع چته خیار؟خو دروغ میگم؟
+نه اصلا؟
آقاهه:خب هنوز ادامه دا...
_نه مثل اینکه واقعا قراره بکنمت!
+دِ خفه شو دیگه بی تربیت بزار ببینم چی میگه این چلغوز
(آقاهه رو با ٪ نشون میدمم)
٪خیلی ممنون یونجی شی...
+خواهش میکنم!
٪
۶.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.