حکایت
مامان بزرگ یه دعای خیر قشنگی داشت که میگفت؛
"الله سیزی،دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقع ها فقط بلد بودم آمینشو برسونم
و زیادی توجه نمیکردم،
رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله،
دیدم که چه دعای قشنگ و پر مفهومی برامون میکرده!
پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم،واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا،
پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسب ترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگی ها سر خم کنن!
و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد،تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه!
چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر،با رقص آخرین قطره اشک های ذوق،
بگی از بزرگ ترین شانس های زندگیِ پر چالشم،قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام!
و با اوج خوشبختی،راهی سفر ابدیت بشی ...
🍃 @infostory 🍃
"الله سیزی،دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقع ها فقط بلد بودم آمینشو برسونم
و زیادی توجه نمیکردم،
رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله،
دیدم که چه دعای قشنگ و پر مفهومی برامون میکرده!
پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم،واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا،
پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسب ترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگی ها سر خم کنن!
و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد،تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه!
چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر،با رقص آخرین قطره اشک های ذوق،
بگی از بزرگ ترین شانس های زندگیِ پر چالشم،قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام!
و با اوج خوشبختی،راهی سفر ابدیت بشی ...
🍃 @infostory 🍃
۳.۵k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.