پارت ۲۴
پارت ۲۴
.................
یونا/
_اره مگه بابا بهت نگفته؟
#نه
_بابای توهم تو مراسم نامزدی ما بود
#به من که چیزی نگفته
_خب حالا آشناشین
دستشو اورد جلو تا باهاش دست بدم اما دستشو رد کردم و دست کوکو گرفتم و بهش چسبیدم
_یونا خودتو معرفی کن
+پارک یونا هستم
#کیم سوهو هستم در خدمتتون
_بیا داخل سوهو، بیا بریم بشین
#باشه ممنون
رفیتیم و نشستیم که کوک شروع کرد ب حرف زدن. روبه من گفت
_یونا، قراره با سوهو بری داشگاهو بیای
+اوم، نمیشه خودت منو ببری؟
#مثل اینکه زیاد وابستس بهت کوک؟ (پوزخند)
کوک خندید و گفت
_شاید
#خانم یونا از فردا میام دنبالتون
+اوم، مشکلی نیست
#همین بود کارت کوک؟
#اره همین
پاشد که بره اما من نشستم و از جام تکون نخوردم
.......................…………………….
جونگ کوک/ تا دم در خیاط با سوهو رفتم وقتی خواست کامل از در خارج شه گفت
#نامزد هوس انگیزی داری کوک، مراقبش باش(پوزخند)
_این حرفتو نشنیده میگیرم چون خودت عاقبتشو خوب میدونی نه؟
#هه از من گفتن، فعلا
یونا درست گفت که حس بدی بهش داره ، بی دلیل نبود. سردی یونا با سوهو؛ این اخلاقشو دوست داشتم.
.....................................................
سوهو/
وقتی نامزد جونگ کوک رو دیدم ، ماتم برده بود. منی که تو این همه سال از هیچ دختری به چشمم نیومده بود چرا باید حالا که از یکی خوشم امگومده مال کوک باشه؟
البته هنوز که مهر مالکیتش رو یونا نیست ، ولی من واسه خواسته هام میجنگم . حتی به قیمت جونم هم که شده به دستش میارم با خودم گفتم
#رقیب سختی داری جونگکوک، گفتم که مراقب نامزدت باش وگرنه دیدی قاپیدمش
تو راه نقشه هایی کشیدم وتیه اون دختر، دلم میخواست به کوک ضربه بزنم. حالاهم که از این دختره خوشم اومده با یه تیر دونشون، واووو.
.............................
.................
یونا/
_اره مگه بابا بهت نگفته؟
#نه
_بابای توهم تو مراسم نامزدی ما بود
#به من که چیزی نگفته
_خب حالا آشناشین
دستشو اورد جلو تا باهاش دست بدم اما دستشو رد کردم و دست کوکو گرفتم و بهش چسبیدم
_یونا خودتو معرفی کن
+پارک یونا هستم
#کیم سوهو هستم در خدمتتون
_بیا داخل سوهو، بیا بریم بشین
#باشه ممنون
رفیتیم و نشستیم که کوک شروع کرد ب حرف زدن. روبه من گفت
_یونا، قراره با سوهو بری داشگاهو بیای
+اوم، نمیشه خودت منو ببری؟
#مثل اینکه زیاد وابستس بهت کوک؟ (پوزخند)
کوک خندید و گفت
_شاید
#خانم یونا از فردا میام دنبالتون
+اوم، مشکلی نیست
#همین بود کارت کوک؟
#اره همین
پاشد که بره اما من نشستم و از جام تکون نخوردم
.......................…………………….
جونگ کوک/ تا دم در خیاط با سوهو رفتم وقتی خواست کامل از در خارج شه گفت
#نامزد هوس انگیزی داری کوک، مراقبش باش(پوزخند)
_این حرفتو نشنیده میگیرم چون خودت عاقبتشو خوب میدونی نه؟
#هه از من گفتن، فعلا
یونا درست گفت که حس بدی بهش داره ، بی دلیل نبود. سردی یونا با سوهو؛ این اخلاقشو دوست داشتم.
.....................................................
سوهو/
وقتی نامزد جونگ کوک رو دیدم ، ماتم برده بود. منی که تو این همه سال از هیچ دختری به چشمم نیومده بود چرا باید حالا که از یکی خوشم امگومده مال کوک باشه؟
البته هنوز که مهر مالکیتش رو یونا نیست ، ولی من واسه خواسته هام میجنگم . حتی به قیمت جونم هم که شده به دستش میارم با خودم گفتم
#رقیب سختی داری جونگکوک، گفتم که مراقب نامزدت باش وگرنه دیدی قاپیدمش
تو راه نقشه هایی کشیدم وتیه اون دختر، دلم میخواست به کوک ضربه بزنم. حالاهم که از این دختره خوشم اومده با یه تیر دونشون، واووو.
.............................
۲.۷k
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.