عشق بی پایان پارت2
عشقبیپایانپارت2
پیاده شدیم یونا بدو بدو رفت پیش دوستاش
یونا:ا.ت(از دور با صدای بلند)
من:هاااا؟
یونا:میش...
داشتم به حرف یونا گوش میکردم که یه پسره با کیفش زد تو سرم بر گشتم بهش نگاه کردم
من:هو چته
پسره:...
من:چرا اینجوری نگاهم میکنی؟
پسره:عم....ببخشید خانم معذرت میخوام
من:اشکالی نداره
پسره:عام چجوری میتونم جبران کنم؟
یونا اومد سمتمون
من:نیازی به جـ...
یونا:ا.ت ناز نکن
پسره:اوم بیا بریم یه قهوه بخوریم
من:عامم ولی نیازی نیـ...
پسره:لطفا
من:باشه
رفتیم دوتایی نشستیم تو کافه و قهوه رو آوردن
پسره:تازه اومدین این مدرسه؟
من:بله
پسره:منم
من:هیم...معرفی میکنی خودتو؟
پسره:من کیم تهیونگم و امسال سال آخر مدرسمه
من:خوشبختم منم لی ا.ت هستم و همسنیم
تهیونگ:خوشبختم
من:خب دیگه ممنون بابت قهوه فکر کنم اون پسره اونجا منتظرته
برگشت و بهش نگاه کرد
تهیونگ:آآآآ من باید برم فعلا
من:فعلا
بچه ها ممنون میشم لایک کنید و نظرتونو بگین
پیاده شدیم یونا بدو بدو رفت پیش دوستاش
یونا:ا.ت(از دور با صدای بلند)
من:هاااا؟
یونا:میش...
داشتم به حرف یونا گوش میکردم که یه پسره با کیفش زد تو سرم بر گشتم بهش نگاه کردم
من:هو چته
پسره:...
من:چرا اینجوری نگاهم میکنی؟
پسره:عم....ببخشید خانم معذرت میخوام
من:اشکالی نداره
پسره:عام چجوری میتونم جبران کنم؟
یونا اومد سمتمون
من:نیازی به جـ...
یونا:ا.ت ناز نکن
پسره:اوم بیا بریم یه قهوه بخوریم
من:عامم ولی نیازی نیـ...
پسره:لطفا
من:باشه
رفتیم دوتایی نشستیم تو کافه و قهوه رو آوردن
پسره:تازه اومدین این مدرسه؟
من:بله
پسره:منم
من:هیم...معرفی میکنی خودتو؟
پسره:من کیم تهیونگم و امسال سال آخر مدرسمه
من:خوشبختم منم لی ا.ت هستم و همسنیم
تهیونگ:خوشبختم
من:خب دیگه ممنون بابت قهوه فکر کنم اون پسره اونجا منتظرته
برگشت و بهش نگاه کرد
تهیونگ:آآآآ من باید برم فعلا
من:فعلا
بچه ها ممنون میشم لایک کنید و نظرتونو بگین
۹۵
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.