بین ما چیزى نبود
بین ما چیزى نبود
کـه حالا
این پاییزى را کـه تنهاترم مى کند،
بـه تو نسبت بدهم!
بـه آبان کـه رسیدى،
یک نخ سیگار آتش بزن
و رو بـه پنجره،
براى خورشید دم غروب،
از دخترى با موهاى قرمزش بگو،
کـه هرگز نبود
کـه حالا
این پاییزى را کـه تنهاترم مى کند،
بـه تو نسبت بدهم!
بـه آبان کـه رسیدى،
یک نخ سیگار آتش بزن
و رو بـه پنجره،
براى خورشید دم غروب،
از دخترى با موهاى قرمزش بگو،
کـه هرگز نبود
۱.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.