نقاب دار مشکی
𝙗𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙖𝙨𝙠𝙚𝙙
(𝙋𝙖𝙧𝙩 7)
پرش زمانی فردا تو مدرسه
ات: ( نشسته بودم سر میزم و داشتم مسئله ریاضی رو کامل میکردم و یونگی هم کنارم بود..... که یهو)
لیسا: به به خانم ات.... مامان و بابات عین اشغالی انداختنت دور اره؟؟.... ( میخنده)..... گفتم در افتادن با من عاقبت خوبی نداره....
ات: تموم شد؟.... خیلی تاثیر گذار بود.... اونا برای من چه گوهی خوردن که ایندفعه میخوان برای تو اسهال برن.......
لیسا: ( خنده عصبی کرد)..... ببینم زخم هاتو..... نگاه کن نکنه تا کونت رفته؟.... ( میخنده)
ات: دلت میخواد دیگه منتظرشی پس هر دوتاشون مبارکت باشن....
( لیسا خنده عصبی کرد و بدون هیچ حرفی گذاشت و رفت)
ات: ببخشید میشه لطفا بلند شید میخوام برم....
یونگی: ( بدون حرفی بلند شد و تا خواستم برم دستمو گرفت و بدون حرفی منو برد به یه جایی که کسی نبود.....)
ات: هعی ولم کن چیکار میکنی....
یونگی: صبر کن ببینم..... ( یهو لباسمو داد بالا ولی سوتین داشتم و یهو تا خواستم جیغ بکشم دستاشو گذاشت جلو دهنم و برداشت و چشماش انقد گرد شده بود که داشت از حدقه میزد بیرون که گفت)
یونگی: کی اینکارارو باهات کرده؟!.... ( نگران تعجب)
ات: چیکار میکنی تووو......
یونگی: جواب منو بده..... ( جدی)
ات: به تو ربطی نداره اصلا تو چیکاره ی منی ولم کن....
یونگی: تا نگی نمیزارم بری....
ات: پدرممممم پدرممممم حالا فهمیدی؟؟!!!.....
یونگی: (با تعجب نگاهم میکرد و بالاخره تونستم هولش بدم و لباسمو دادم پایین و رفتم سر کلاس)
میرا: ات یهو کجا غیبت زد....
ات: هیچی.....
امیلیا: چقد عجیب رفتار میکنه....
( امیلیا سر میزش نشسته بود و تهیونگم کنارش بود و کاری نمیکرد و امیلیا قایمکی گوشیشو در اورده بود و داشت ویدیو های BTS نگاه میکرد که یهو تهیونگ گفت)
تهیونگ: ارمی ای؟....
امیلیا: اره.... اونم شدید....
تهیونگ: تا حالا از نزدیک دیدیشون؟..
امیلیا: نه..... متاسفانه ما پول بلیط کنسرت یا فن ساین رو نداریم....
تهیونگ: بایست کیه؟....
امیلیا: عشق منه اون.... کیم تهیونگ....
تهیونگ: عه اسمش که اسم منه....
امیلیا: اره.... نمیدونی که چقدر جذابه دیدیش؟....
تهیونگ: اره.....
امیلیا: دوست دارم از نزدیک ببینمش و بغلش کنم و باهاش حرف بزنم و دستاشو بگیرم..... ( با بغض)
تهیونگ: ( از زیر ماسک لبخند زد).... ایشالا میبینیش.....
امیلیا: اوهوم..... ( گوشیو سریع گذاشت تو کیفش)
ادامش تو کامنتا.....
(𝙋𝙖𝙧𝙩 7)
پرش زمانی فردا تو مدرسه
ات: ( نشسته بودم سر میزم و داشتم مسئله ریاضی رو کامل میکردم و یونگی هم کنارم بود..... که یهو)
لیسا: به به خانم ات.... مامان و بابات عین اشغالی انداختنت دور اره؟؟.... ( میخنده)..... گفتم در افتادن با من عاقبت خوبی نداره....
ات: تموم شد؟.... خیلی تاثیر گذار بود.... اونا برای من چه گوهی خوردن که ایندفعه میخوان برای تو اسهال برن.......
لیسا: ( خنده عصبی کرد)..... ببینم زخم هاتو..... نگاه کن نکنه تا کونت رفته؟.... ( میخنده)
ات: دلت میخواد دیگه منتظرشی پس هر دوتاشون مبارکت باشن....
( لیسا خنده عصبی کرد و بدون هیچ حرفی گذاشت و رفت)
ات: ببخشید میشه لطفا بلند شید میخوام برم....
یونگی: ( بدون حرفی بلند شد و تا خواستم برم دستمو گرفت و بدون حرفی منو برد به یه جایی که کسی نبود.....)
ات: هعی ولم کن چیکار میکنی....
یونگی: صبر کن ببینم..... ( یهو لباسمو داد بالا ولی سوتین داشتم و یهو تا خواستم جیغ بکشم دستاشو گذاشت جلو دهنم و برداشت و چشماش انقد گرد شده بود که داشت از حدقه میزد بیرون که گفت)
یونگی: کی اینکارارو باهات کرده؟!.... ( نگران تعجب)
ات: چیکار میکنی تووو......
یونگی: جواب منو بده..... ( جدی)
ات: به تو ربطی نداره اصلا تو چیکاره ی منی ولم کن....
یونگی: تا نگی نمیزارم بری....
ات: پدرممممم پدرممممم حالا فهمیدی؟؟!!!.....
یونگی: (با تعجب نگاهم میکرد و بالاخره تونستم هولش بدم و لباسمو دادم پایین و رفتم سر کلاس)
میرا: ات یهو کجا غیبت زد....
ات: هیچی.....
امیلیا: چقد عجیب رفتار میکنه....
( امیلیا سر میزش نشسته بود و تهیونگم کنارش بود و کاری نمیکرد و امیلیا قایمکی گوشیشو در اورده بود و داشت ویدیو های BTS نگاه میکرد که یهو تهیونگ گفت)
تهیونگ: ارمی ای؟....
امیلیا: اره.... اونم شدید....
تهیونگ: تا حالا از نزدیک دیدیشون؟..
امیلیا: نه..... متاسفانه ما پول بلیط کنسرت یا فن ساین رو نداریم....
تهیونگ: بایست کیه؟....
امیلیا: عشق منه اون.... کیم تهیونگ....
تهیونگ: عه اسمش که اسم منه....
امیلیا: اره.... نمیدونی که چقدر جذابه دیدیش؟....
تهیونگ: اره.....
امیلیا: دوست دارم از نزدیک ببینمش و بغلش کنم و باهاش حرف بزنم و دستاشو بگیرم..... ( با بغض)
تهیونگ: ( از زیر ماسک لبخند زد).... ایشالا میبینیش.....
امیلیا: اوهوم..... ( گوشیو سریع گذاشت تو کیفش)
ادامش تو کامنتا.....
۶.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.