پارت ۴۸
پارت ۴۸
ویو جین
داشتیم میرفتیم که با حرفش برگشتم و یکی کوبوندم تو گوشش
میدونستم اکیپش که تا الان عین بز داشتن ما رو نگا میکردن میرن سمتش
ولی.... ما که هر سری لونا رو تهدید کردیم و بعضی وقتا از سر زور زدیمش چرا باید دوباره به خواسته خودش به این کارا ادامه بده؟ آیش بیخیال
باهم دیگه رفتیم سر کلاس و امروز رو هم گذروندیم
جین : خب بچها بیاید امشب تا شنبه بریم خونه من.
همه : اوکیییییییی
و باهم راه افتادیم سمت خونه من ، بعد ۱۵ مین رسیدیم و رفتیم تو
شوگا خودش رو انداخت رو مبل و پاهاش رو دراز کرد
شوگا : آخیشششششش
جیمین : لِنگِتُ جمع کن (زد به پای شوگا)
شوگا : آخخخخخخ وحشی(بلند)
جیمین : من وحشی ام؟ مننن؟ به من میگی وحشی؟ اگر وحشی بودم چرا بهم میگفتی موچی؟ ها؟ جوابمو بده بیشور..
شوگا : دِ خب عین ... میزنی تو پای آدم
نامجون : بسهههههه(داد)
همینطور که داشتن کل کل میکردن رفتم تو آشپزخونه و برای همه نسکافه آوردم...
بردم گذاشتم جلوشون و نشستم
جین : آخیششششش چقدر خستم
+خب جین . منتظرم
جین : بزار یکم استراحت کنیم .
نامجون : تهیونگ بیا بالا کارت دارم
و باهم رفتن بالا
خب خوبه ، کارم رو سپردم به نامجون
اما تقریبا ۱۰ مین بعد اومدن پایین و سریع رفتن سمت در و یه راست بیرون
چیشد ؟ چرا رفتن؟؟ نمی‌دونم یه لحظه نگاهم رفت سمت کوک
اونم عین من تعجب کرده بود و یکم عصبانی بود . اوهه... چه چیزا سر یه دستی که تو هم بود عصبانی شده ؟(تهیونگ دست نامجون رو گرفته بود)
ویو نامجون
بردمش بالا و کل قضیه رو براش تعریف کردم و فیلم رو نشونش دادم
+ا....این....این چیه؟
نامجون : فیلمیه که لونا فرستاده
+این...این پسره...ک...کوکه؟(بغض)
نامجون : نه!!!! لونا این رو از قصد فرستاده .. کوک اینکار رو نمیکنه
+ی...یعنی همه مدت اینا کار لونا بود؟ همه مدت داشته زهرش رو میریخته؟
نامجون : آره ، اما دیگه تموم شد
+هیونگ؟(کیوت)
نامجون : بله؟(خنده)
+بریم بیرون؟(کیوت)
نامجون : چی؟ کجا؟!
+می‌خوام برم برای کوک یه چی بخرم
نامجون : ای شیطون ، بریم (خنده)
+فقط هیونگ ، سریع بدو بریم ها
نامجون : اگه میتونی منو بگیر(خنده)
+هیونگ(خنده)
و بعد دستم رو گرفت بدو بدو دنبال خودش کشوند
رفتیم پایین سریع و از در خارج شدیم
میدونستم قراره الان از طرف جین و کوک کلی سوال پیچ بشیم و قر قر بشنویم ، اما خب برای ته ته این کار رو میکنم..
که یهو
خب اینم پارت بعد ، لایک و کامنت می‌خوامممممم برای پارت بعد
ویو جین
داشتیم میرفتیم که با حرفش برگشتم و یکی کوبوندم تو گوشش
میدونستم اکیپش که تا الان عین بز داشتن ما رو نگا میکردن میرن سمتش
ولی.... ما که هر سری لونا رو تهدید کردیم و بعضی وقتا از سر زور زدیمش چرا باید دوباره به خواسته خودش به این کارا ادامه بده؟ آیش بیخیال
باهم دیگه رفتیم سر کلاس و امروز رو هم گذروندیم
جین : خب بچها بیاید امشب تا شنبه بریم خونه من.
همه : اوکیییییییی
و باهم راه افتادیم سمت خونه من ، بعد ۱۵ مین رسیدیم و رفتیم تو
شوگا خودش رو انداخت رو مبل و پاهاش رو دراز کرد
شوگا : آخیشششششش
جیمین : لِنگِتُ جمع کن (زد به پای شوگا)
شوگا : آخخخخخخ وحشی(بلند)
جیمین : من وحشی ام؟ مننن؟ به من میگی وحشی؟ اگر وحشی بودم چرا بهم میگفتی موچی؟ ها؟ جوابمو بده بیشور..
شوگا : دِ خب عین ... میزنی تو پای آدم
نامجون : بسهههههه(داد)
همینطور که داشتن کل کل میکردن رفتم تو آشپزخونه و برای همه نسکافه آوردم...
بردم گذاشتم جلوشون و نشستم
جین : آخیششششش چقدر خستم
+خب جین . منتظرم
جین : بزار یکم استراحت کنیم .
نامجون : تهیونگ بیا بالا کارت دارم
و باهم رفتن بالا
خب خوبه ، کارم رو سپردم به نامجون
اما تقریبا ۱۰ مین بعد اومدن پایین و سریع رفتن سمت در و یه راست بیرون
چیشد ؟ چرا رفتن؟؟ نمی‌دونم یه لحظه نگاهم رفت سمت کوک
اونم عین من تعجب کرده بود و یکم عصبانی بود . اوهه... چه چیزا سر یه دستی که تو هم بود عصبانی شده ؟(تهیونگ دست نامجون رو گرفته بود)
ویو نامجون
بردمش بالا و کل قضیه رو براش تعریف کردم و فیلم رو نشونش دادم
+ا....این....این چیه؟
نامجون : فیلمیه که لونا فرستاده
+این...این پسره...ک...کوکه؟(بغض)
نامجون : نه!!!! لونا این رو از قصد فرستاده .. کوک اینکار رو نمیکنه
+ی...یعنی همه مدت اینا کار لونا بود؟ همه مدت داشته زهرش رو میریخته؟
نامجون : آره ، اما دیگه تموم شد
+هیونگ؟(کیوت)
نامجون : بله؟(خنده)
+بریم بیرون؟(کیوت)
نامجون : چی؟ کجا؟!
+می‌خوام برم برای کوک یه چی بخرم
نامجون : ای شیطون ، بریم (خنده)
+فقط هیونگ ، سریع بدو بریم ها
نامجون : اگه میتونی منو بگیر(خنده)
+هیونگ(خنده)
و بعد دستم رو گرفت بدو بدو دنبال خودش کشوند
رفتیم پایین سریع و از در خارج شدیم
میدونستم قراره الان از طرف جین و کوک کلی سوال پیچ بشیم و قر قر بشنویم ، اما خب برای ته ته این کار رو میکنم..
که یهو
خب اینم پارت بعد ، لایک و کامنت می‌خوامممممم برای پارت بعد
۲.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.