ٍهمه مثل هم👥

ٍهمه مثل هم👥
پارت 7

که دیدم صدای گریه داره میاد توجه کردم دیدم لینا داره گریه میکنه

ویو لینا
داشتیم فیلم میدیدم فیلم دباره خیانت بود خیلی غمگین بود من ادمی نبودم که با یه فیلم گریه کنه اما من نتونستم جلو جریمه رو بگیرم فکر میکنم شاید یونگی هم بخواد به من خیانت کنه البته اینطور نیست من یه مافیام اگه خیانت کنه هم کله دختره هم کله یونگی رو از جا میکنم 😎
ولی خیانت خیلی چیز بدیه داشتم با خودم فکر میکردم که یهو جنی اومد پیشم و گفت

€چرا داری گریه میکنی عیسم.؟؟
+چیزی نیست فقط یکم احساساتی شدم
€ناسلامتی تو مافیا هستی
+مگه مافیا ها دل ندارن
€چرا اصلا دلیل گریت رو بهم بگو
+خب.. خب میترسم
€از چی میترسی؟؟
+از.... از اینکه یونگی بهم خیانت کنه
€دختر این فکرا رو بزار کنار اصلا بیا بیا دهنتو باز کن این پاستیلو بخر
+باشه 😄
€خب حالا عوا چرا فیلم تموم شد 🤨
*نکه میخواستی تا فردا فیلم نگاه کنی
×تازه این طولانی ترین فیلمی بود که دیدم
+ببینم مگه ساعت چنده؟؟
¢ساعت 1:30
+€چی 😨😨😨
+چ.. چرا بونگی نیومد
÷بنظرتون نامجون تا الان اومده خونه ؟؟
*جین چی
×جیمین چی
¢کوک چی
€تهیونگ چی
+مغزمو خوردی چی چی چی چی چی خب برین زنگ بزنین
÷باشه حالا مارو نخورین
همه زنگ زدن به جز یونا :
....................................................................
گایز ببخشید اما چند وقت من اینترنت نداشتم برای همین نزاشتم ساری 😁

شرطا
لایک:۷
کامنت :۷