من کیوت نیستم ² p¹⁹
ا.ت:این اوسکوله
ولش کن بابا بخوابم
ته:لیا بود؟
ا.ت:اره
ته:همشم ب من زنگ میزد بلاکش کن بابا
ا.ت لیا رو بلاک کرد
ا.ت:ما فامیل هم داریم؟یا...
ته:داریم،یه خاله و یک عمو
و بچه هاشون
ا.ت:ها؟پ چرا شما تو بچگی کلی سختی کشیدین؟
ته:خب من اینا رو تو دفتر خاطرات مامان خوندم
همه چی رو نوشته
قبل از اینکه مامان و بابا با هم آشنا بشن
در واقع مامان دختر مافیای بندر بود و یه خواهر داشت
عمومون یعنی کیم جونگ چه و بابا با هم کار میکردن،وقتی عمو مامانو دید با پدربزرگ(پدرِ مادرشون)
شرت بستن که مامانو ببرن
ا.ت:وااتتت
ته:عمو جونگچه برد و مامانو برد امارت همونطور ک گفتم با بابا شریک بودم و امارتشون یکی بود
وقتی بابا مامانو دید نجاتش داد از دست عمو و ب همین خاطر عمو با بابا قطع رابطه کرد
بعدشم مثل فیلما شد و اینا
ا.ت:پس که اینطور
ته:اما بعد از این عمو جونگ چه خاله رو گرفت
ا.ت:😐
ته:بعد از اینکه تو بدنیا اومدی با بابا و مامان اینا آشتی کردن اما بعد آتیش سوزی وقتی با جونگ گیو رفتیم جلو در خونشون که ازشون کمک بگیریم بهمون کمک نکردن
ا.ت:عجب
#فیک
ولش کن بابا بخوابم
ته:لیا بود؟
ا.ت:اره
ته:همشم ب من زنگ میزد بلاکش کن بابا
ا.ت لیا رو بلاک کرد
ا.ت:ما فامیل هم داریم؟یا...
ته:داریم،یه خاله و یک عمو
و بچه هاشون
ا.ت:ها؟پ چرا شما تو بچگی کلی سختی کشیدین؟
ته:خب من اینا رو تو دفتر خاطرات مامان خوندم
همه چی رو نوشته
قبل از اینکه مامان و بابا با هم آشنا بشن
در واقع مامان دختر مافیای بندر بود و یه خواهر داشت
عمومون یعنی کیم جونگ چه و بابا با هم کار میکردن،وقتی عمو مامانو دید با پدربزرگ(پدرِ مادرشون)
شرت بستن که مامانو ببرن
ا.ت:وااتتت
ته:عمو جونگچه برد و مامانو برد امارت همونطور ک گفتم با بابا شریک بودم و امارتشون یکی بود
وقتی بابا مامانو دید نجاتش داد از دست عمو و ب همین خاطر عمو با بابا قطع رابطه کرد
بعدشم مثل فیلما شد و اینا
ا.ت:پس که اینطور
ته:اما بعد از این عمو جونگ چه خاله رو گرفت
ا.ت:😐
ته:بعد از اینکه تو بدنیا اومدی با بابا و مامان اینا آشتی کردن اما بعد آتیش سوزی وقتی با جونگ گیو رفتیم جلو در خونشون که ازشون کمک بگیریم بهمون کمک نکردن
ا.ت:عجب
#فیک
۹.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.