هرگز فراموشم نکن پارت۱۷
از زبان نویسنده*
همه ی نفرین های اطراف به سمت رابو رفتن.
همشون جذبش شدن
ساتورو:مردک احمق میدونی داری چیکار میکنی،داری با نفرینا ترکیب میشی
رابو:میدونم اما برای شکست تو چاره ی دیگه ای ندارم
ساتورو:واقعا ارزشش رو داره؟
رابو:معلومه من اینهمه راه رو اومدم اینجا که شکست بخورم؟
رابو با استفاده از نفرینها به ساتورو حمله کرد و سعی کرد اونو بگیره اما نتونست.
یک دفعه رابو با یک لگد نقش بر زمین شد
هیما:تا یاد بگیری با منو دوستان در نیوفتی
ساتورو:شیره هیما سان
گتو:آدم باشید
هی هیما
هیما:بله
گتو شمشیر هیما رو به سمتش پرت کرد
گتو:گفتم یه موقع لازمت میشه
هیما:ممنونم گتو
ساتورو:وقتو تلف نکنید شیرینی هایی که خریدم سرد میشن
هیما و گتو:بلهههه؟؟؟
هیما:منو باش فکر میکردم برای نجات من اومدی
گتو:خدایا یه عقلی به این بده یه پولی به من
ساتورو به رابو حمله کرد
هیما و گتو هم پشت سرش
رابو:خوشحالم که بالاخره به دست تو مردم.
من اینهمه راه رو اومدم تا شکستت بدم ول احتمال شکستم میدادم اما اخرش دوست داشتم تو منو بکشی
تو نمیخواستی اون چیزی که هستی باشی منم مجبورت نمیکنم چون اینجوری شاد تری
این بهترین و اخرین مبارزه ی من بود
ازت ممنونم
ساتورو:فقط یه چیزی
من هیچوقت اون چیزی که تو فکر میکردی نبودم
و رابو مرد....
همه ی نفرین های اطراف به سمت رابو رفتن.
همشون جذبش شدن
ساتورو:مردک احمق میدونی داری چیکار میکنی،داری با نفرینا ترکیب میشی
رابو:میدونم اما برای شکست تو چاره ی دیگه ای ندارم
ساتورو:واقعا ارزشش رو داره؟
رابو:معلومه من اینهمه راه رو اومدم اینجا که شکست بخورم؟
رابو با استفاده از نفرینها به ساتورو حمله کرد و سعی کرد اونو بگیره اما نتونست.
یک دفعه رابو با یک لگد نقش بر زمین شد
هیما:تا یاد بگیری با منو دوستان در نیوفتی
ساتورو:شیره هیما سان
گتو:آدم باشید
هی هیما
هیما:بله
گتو شمشیر هیما رو به سمتش پرت کرد
گتو:گفتم یه موقع لازمت میشه
هیما:ممنونم گتو
ساتورو:وقتو تلف نکنید شیرینی هایی که خریدم سرد میشن
هیما و گتو:بلهههه؟؟؟
هیما:منو باش فکر میکردم برای نجات من اومدی
گتو:خدایا یه عقلی به این بده یه پولی به من
ساتورو به رابو حمله کرد
هیما و گتو هم پشت سرش
رابو:خوشحالم که بالاخره به دست تو مردم.
من اینهمه راه رو اومدم تا شکستت بدم ول احتمال شکستم میدادم اما اخرش دوست داشتم تو منو بکشی
تو نمیخواستی اون چیزی که هستی باشی منم مجبورت نمیکنم چون اینجوری شاد تری
این بهترین و اخرین مبارزه ی من بود
ازت ممنونم
ساتورو:فقط یه چیزی
من هیچوقت اون چیزی که تو فکر میکردی نبودم
و رابو مرد....
۲.۴k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.