Killer hunny 🐰
part1
ویو
حوصله ام سر رفته بود یه فکر احمقانه به سرم رسید این بود که برم و به اته عتراف کنم و بهش بگم که دوسش دارم پس بهش زنگ زدم
+ سلام اته
&سلام بیبی بانی خوبی
+اره کیوت چه میای بریم بیرون
&اره حوصلم سر رفته بود
+خوبه پس بهترین لباست رو بپوش
&باشه بیبی بانی بای
+بای
&ویو
بعد از اون تماس کوک یا همون بیبی بانی خودم رفتم حموم لوسیون بدنم رو زدم و موهام رو خوشک کردم و حالت دادم بعدش یه لباس قرمز بلند با یه کفش قرمز پاشنه دار پوشیدم یه ارایش لایت کردم و موهام رو دم اسبی بستم و نصفش رو ریختم دورم خیلی خوشگل شده بودم منتظر کوک موندم تا اینکه صدای بوق ماشین رو شنیدم از پنجره که نگاه کردم کوک بود پس رفتم پایین
سرطان ♋
لایک :۱۰
کامنت :1
ویو
حوصله ام سر رفته بود یه فکر احمقانه به سرم رسید این بود که برم و به اته عتراف کنم و بهش بگم که دوسش دارم پس بهش زنگ زدم
+ سلام اته
&سلام بیبی بانی خوبی
+اره کیوت چه میای بریم بیرون
&اره حوصلم سر رفته بود
+خوبه پس بهترین لباست رو بپوش
&باشه بیبی بانی بای
+بای
&ویو
بعد از اون تماس کوک یا همون بیبی بانی خودم رفتم حموم لوسیون بدنم رو زدم و موهام رو خوشک کردم و حالت دادم بعدش یه لباس قرمز بلند با یه کفش قرمز پاشنه دار پوشیدم یه ارایش لایت کردم و موهام رو دم اسبی بستم و نصفش رو ریختم دورم خیلی خوشگل شده بودم منتظر کوک موندم تا اینکه صدای بوق ماشین رو شنیدم از پنجره که نگاه کردم کوک بود پس رفتم پایین
سرطان ♋
لایک :۱۰
کامنت :1
۲۵.۴k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.