پارت آخر
+اول صداتو بیار پایین دوم خودمم نمیدونستم تا اینکه امروز فهمیدم الان متوجه همچی شدیییی بجای که آخرین خاطرات قشنگی که می تونم باهات داشته باشم رو بسازم داری این طوری سرم داد میزنی 🙂
+نمی تونستم جلو اشکام رو بگیرم و قطره قطره اشکام سرازیر میشدن و خواستم برم تو که نامجون منو به سمت خودش کشید
_دوس داری خاطر خوبمون چی باشه؟
+الان انقد بهم نزدیک بودیم که می تونستیم ضربان قلب همو حس کنیم
+ولم کن (بازور)
_ اگه نکنم؟
+می دونم می خوای چیکار کنی ولی اینجا جاش نیست
_یه پادشاه نمی تونه ملکشو ببوسه؟ یا اینطوری جلو مردم در آغوشش بگیره؟
مینجی : خدای منننننن نگو دارم با چشمای خودم اونو میبینم
کوک: هیونگ غیر قابل پیشبینیه😂
لونا: سریع تا اونا رو دیدم رفتم دستا مو گذاشتم رو چشمای تهیونگ
تهیونگ : یاااااااا لونا چیکار می کنیییی
لونا : این چیزا واست خوب نیس - _ -
تیهونگ : کی به کی میگه اصلا چرا خودت میبینی ولی من نه؟
ووک : ساکت شین بزارین ببینیم ته قصه کفتر رمانتیک مون چی میشه
+ عااااا نامجون شی آخه
_ یه کلمه دیگه حرف بزنی بدون هیچ معطلی بوست می کنم
+ایش خ...
_ تا خواست حرف بزنه کار خودمو کردم و آروم لبامو رو لبای نرم و پنبه ایش گذاشتم... همه از پشت شیشه داشتن مارو نگاه می کردن لذت بخش ترین حسی بود که داشتم :)))
+بعد از چند ثانیه که با وجود اینکه سینشو کبود کردم از بس مشت زدم ولم کرد داشت تو چشمام نگاه میکرد و همون طوری بود که یکی زدم تو سرش ولی آروم ولی نمی دونم چرا انگار اینایی که خیلی دردشون گرفت رفتار کرد😐
+یااا دیگه نمی خواد فیلم بازی کنی وگرنه بد تر میزنم که اون موقع حسابی دردشو حس کنی
_ خب درد می کنهههه 🥲🥲🥲
+ نگا کن چه خودشو واسه من لوس می کنه تا چند دقیقه پیش برا من شده بود یه ددی خشن حالا خودشو کیوت می کنه پاشو که تحمل دیدن انقد کیوت بودنتو ندارم
سویا : اگه عشقولانه بازی تون تموم شد بیاین غذا یخ کرد مردیم از گشنگی
تیهونگ : که حالا به ما هیچی رو نمیگین نه؟
+ خب یهویی شد
کوک: از همون مسافرت بوسان مشخص بود
تهیونگ : راس میگه - _ -
+ بعد از کلی بازی و شادی موقع رفتن رسیده بود... جوری که دلم نمی خواست هیچ وقت تموم شه ولی دیگه وقت رفتن بود نمی تونستم ازشون خدافظی کنم پس سعی کردم فقط با نامجون تا خونه برم بهش گفتم : می دونی که قراره ما باز باهم باشیم نه؟
_ آره این تو سرنوشت ما نوشته شده :)
+پس منتظرم بمون و مراقب خود باش دوست دارم ماه درخشان من🙂❤️
خب اینم از این فیک مون امید وارم خوشتون اومده باشه ژانر و کاپل فیک بعدی با خودتون البته وقتی فیک جیمین تموم شه :))) دوستتون دارم خیلی زیادددددد
+نمی تونستم جلو اشکام رو بگیرم و قطره قطره اشکام سرازیر میشدن و خواستم برم تو که نامجون منو به سمت خودش کشید
_دوس داری خاطر خوبمون چی باشه؟
+الان انقد بهم نزدیک بودیم که می تونستیم ضربان قلب همو حس کنیم
+ولم کن (بازور)
_ اگه نکنم؟
+می دونم می خوای چیکار کنی ولی اینجا جاش نیست
_یه پادشاه نمی تونه ملکشو ببوسه؟ یا اینطوری جلو مردم در آغوشش بگیره؟
مینجی : خدای منننننن نگو دارم با چشمای خودم اونو میبینم
کوک: هیونگ غیر قابل پیشبینیه😂
لونا: سریع تا اونا رو دیدم رفتم دستا مو گذاشتم رو چشمای تهیونگ
تهیونگ : یاااااااا لونا چیکار می کنیییی
لونا : این چیزا واست خوب نیس - _ -
تیهونگ : کی به کی میگه اصلا چرا خودت میبینی ولی من نه؟
ووک : ساکت شین بزارین ببینیم ته قصه کفتر رمانتیک مون چی میشه
+ عااااا نامجون شی آخه
_ یه کلمه دیگه حرف بزنی بدون هیچ معطلی بوست می کنم
+ایش خ...
_ تا خواست حرف بزنه کار خودمو کردم و آروم لبامو رو لبای نرم و پنبه ایش گذاشتم... همه از پشت شیشه داشتن مارو نگاه می کردن لذت بخش ترین حسی بود که داشتم :)))
+بعد از چند ثانیه که با وجود اینکه سینشو کبود کردم از بس مشت زدم ولم کرد داشت تو چشمام نگاه میکرد و همون طوری بود که یکی زدم تو سرش ولی آروم ولی نمی دونم چرا انگار اینایی که خیلی دردشون گرفت رفتار کرد😐
+یااا دیگه نمی خواد فیلم بازی کنی وگرنه بد تر میزنم که اون موقع حسابی دردشو حس کنی
_ خب درد می کنهههه 🥲🥲🥲
+ نگا کن چه خودشو واسه من لوس می کنه تا چند دقیقه پیش برا من شده بود یه ددی خشن حالا خودشو کیوت می کنه پاشو که تحمل دیدن انقد کیوت بودنتو ندارم
سویا : اگه عشقولانه بازی تون تموم شد بیاین غذا یخ کرد مردیم از گشنگی
تیهونگ : که حالا به ما هیچی رو نمیگین نه؟
+ خب یهویی شد
کوک: از همون مسافرت بوسان مشخص بود
تهیونگ : راس میگه - _ -
+ بعد از کلی بازی و شادی موقع رفتن رسیده بود... جوری که دلم نمی خواست هیچ وقت تموم شه ولی دیگه وقت رفتن بود نمی تونستم ازشون خدافظی کنم پس سعی کردم فقط با نامجون تا خونه برم بهش گفتم : می دونی که قراره ما باز باهم باشیم نه؟
_ آره این تو سرنوشت ما نوشته شده :)
+پس منتظرم بمون و مراقب خود باش دوست دارم ماه درخشان من🙂❤️
خب اینم از این فیک مون امید وارم خوشتون اومده باشه ژانر و کاپل فیک بعدی با خودتون البته وقتی فیک جیمین تموم شه :))) دوستتون دارم خیلی زیادددددد
۵۲.۵k
۱۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.