دیواری از جنس عشق ♥️
پارت یک
بالاخره تونستم بالاخره وارد کره شدم
بعد دو سال وارد کره جنوبی شدم
کره ای رو هم خوب کار کرده بودم و خوب میگفتم 😊
یک ون مشکی جلوی فرودگاه بود که یک سری آدم با لباس های مشکی بودن حتی عینک دودی 😎 هم داشتند و داشتند میدومدن سمت من ، منم خودم زدم به ندیدن 😗
رسیدن به من و ازم اسمم رو پرسیدن : شما ا/ت هستی؟
منم بدون ترس و بدون هیچ لکنتی گفتم ارع چطور ؟ 😒
و بهم گفتن که از طرف کمپانی اومدن تا منو ببرن 😐
یکمی ترسناک بودن ولی من نترسیدم چون من خودم جودو و وشو و تکواندو کار کرد ( ودف 😐😂 )
یکمی دلم لرزید ولی سوار شدم راه افتادیم
هیجان رو نمیشناختم و نمیدونستم که کجا داریم میریم که یهو گفتن رسیدیم لطفا پیاده شید 😐
درو برام باز کردن و منم پیدا شدم
رو به روی در وایسادم که یهو دیدم یه نفر اون بیرون کلی خوش آمد گفت و منو دعوت کرد تو ...
رفتم داخل سالن خیلی بزرگی بود و هر طرف یک مرد هیکلی و خفن مثل همونا که رسوندنم بود
رفتم جلو نفهمیدم چی شد که گمش کردم 😩😰
خیلی کمپانی بزرگی بود و من برای اولین بار وارد میشدم
همینطور که میرفتم یهو یه نفر جلو رو سبز شد و منم ندیدم و خوردم بهش و افتادم رو زمین😫
دستشو جلوم دراز کرد تا کمکم کنه ...
سرمو بالا آوردم که دیدم اون 😲 ...
چون پارت اوله شرط لایک نمیزارم
بالاخره تونستم بالاخره وارد کره شدم
بعد دو سال وارد کره جنوبی شدم
کره ای رو هم خوب کار کرده بودم و خوب میگفتم 😊
یک ون مشکی جلوی فرودگاه بود که یک سری آدم با لباس های مشکی بودن حتی عینک دودی 😎 هم داشتند و داشتند میدومدن سمت من ، منم خودم زدم به ندیدن 😗
رسیدن به من و ازم اسمم رو پرسیدن : شما ا/ت هستی؟
منم بدون ترس و بدون هیچ لکنتی گفتم ارع چطور ؟ 😒
و بهم گفتن که از طرف کمپانی اومدن تا منو ببرن 😐
یکمی ترسناک بودن ولی من نترسیدم چون من خودم جودو و وشو و تکواندو کار کرد ( ودف 😐😂 )
یکمی دلم لرزید ولی سوار شدم راه افتادیم
هیجان رو نمیشناختم و نمیدونستم که کجا داریم میریم که یهو گفتن رسیدیم لطفا پیاده شید 😐
درو برام باز کردن و منم پیدا شدم
رو به روی در وایسادم که یهو دیدم یه نفر اون بیرون کلی خوش آمد گفت و منو دعوت کرد تو ...
رفتم داخل سالن خیلی بزرگی بود و هر طرف یک مرد هیکلی و خفن مثل همونا که رسوندنم بود
رفتم جلو نفهمیدم چی شد که گمش کردم 😩😰
خیلی کمپانی بزرگی بود و من برای اولین بار وارد میشدم
همینطور که میرفتم یهو یه نفر جلو رو سبز شد و منم ندیدم و خوردم بهش و افتادم رو زمین😫
دستشو جلوم دراز کرد تا کمکم کنه ...
سرمو بالا آوردم که دیدم اون 😲 ...
چون پارت اوله شرط لایک نمیزارم
۳.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.