Part33
Part33
ات :رفتم بیرون دیدم ته سرشو گذاشته بود رو دیوار و عرق کرده بود که چشمم به پایین تنش خورد یاااااابلفظللل چ..چه بزرگ شده بود
ات :خ..خوبی ته
تهیونگ: اهههه اره (با صدای بم )
ات: رفتم پایین یه چند دقیقه صبر کردم ته بیاد اما نیومد
م.ا :عزیزم برو تهیونگ صدا کن میخوایم شام بخوریم
ات :باشه
(ویو ات)
رفتم بالا در رو زدم گفتم ته میخوام بیام تو که جوابی نشنیدم در رو واز کردم رفتم تو دیدم تهیونگ فقط یه شلوارک پوشید رو تخته بالشت گرفته تو دستش داره فشارش میده و عرق کرده
ات :عجب سیکس پک های داره( تو ذهنش )
ات: چ..چی دارم میگم به خودت بیا دختر ت..تهیونگ حالت خوبه
تهیونگ: اهههه ات ب..بهت نیاز دارم
ات :چ..چیییی نمیتونم
تهیونگ: اهه وایی درد دارم( صدای بم و ناله مردونه)
ات: ت..تهیونگ پاشو باید بری حموم تا حالت بهتر بشه
(ویو ات )
رفتم شیر آب رو واز کردم (ات توی اتاقش حموم داره) آب یخ رو ریختم تو وان رفتم بیرون
ات :رفتم بیرون دیدم ته سرشو گذاشته بود رو دیوار و عرق کرده بود که چشمم به پایین تنش خورد یاااااابلفظللل چ..چه بزرگ شده بود
ات :خ..خوبی ته
تهیونگ: اهههه اره (با صدای بم )
ات: رفتم پایین یه چند دقیقه صبر کردم ته بیاد اما نیومد
م.ا :عزیزم برو تهیونگ صدا کن میخوایم شام بخوریم
ات :باشه
(ویو ات)
رفتم بالا در رو زدم گفتم ته میخوام بیام تو که جوابی نشنیدم در رو واز کردم رفتم تو دیدم تهیونگ فقط یه شلوارک پوشید رو تخته بالشت گرفته تو دستش داره فشارش میده و عرق کرده
ات :عجب سیکس پک های داره( تو ذهنش )
ات: چ..چی دارم میگم به خودت بیا دختر ت..تهیونگ حالت خوبه
تهیونگ: اهههه ات ب..بهت نیاز دارم
ات :چ..چیییی نمیتونم
تهیونگ: اهه وایی درد دارم( صدای بم و ناله مردونه)
ات: ت..تهیونگ پاشو باید بری حموم تا حالت بهتر بشه
(ویو ات )
رفتم شیر آب رو واز کردم (ات توی اتاقش حموم داره) آب یخ رو ریختم تو وان رفتم بیرون
۳۳.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.