(سناریو بی تی اس )
وقتی مست کردی و داری با دیوار دعوا میکنی 😂😂💔
جین:
ا.ت؟..
حالت خوبه؟
ا.ت:
تو کدوم خری؟
جین:
خر عمته ....بیب ....بیب
به مااطلاع داده شدهتا ساعت ۳ نصفه شب درحال دعوا بودن 😂😂💔
نامجون:
ا.ت:
دیوار کسخل بره چی به من مینگری ها؟؟؟!!!
نامجون:
ا.ت حات خوبع؟
ا.ت:
توجه نکرد وگفت :دیوار هیزززز
یونگی:
خوابه اصلا متوجه نمیشه😂😂🥺
جیهوپ:
ا.ت:
جیغغغغغ پد سگگگگگگگ
جیهوپ:
یا جد نامجون....کی حمله کرده!؟
ا.ت؟
حالت خوبه؟
ا.ت:
جیهوپ بیا این دیوارو ببین
همش به من زل میزنه منو دید میزنه بزنش
جیهوپ.در دل:
خدا شفات بده
جیمین:
ا.ت:
عوضییییی
جیمین:
ا.ت؟
چیشده؟
جیمین بیا ببین من همش بهش میگم دوست ندارم اون
همش من میپا
جیمین:
ا.ت تو بازم مست کردی؟!
هوففف....خسته شدم اون دفعه که با توالت فرنگی دعوا کرده بودی ایندفعه دیوار 😂😩💔
تهیونگ:
ا.ت: بیشعور.....
تهیونگ:
ا.ت چیشده؟ به کی فحش میدی؟
ا.ت:
توکی؟
تهیونگ:
یه پسر جذاب(جرررررر🤣🤣🤣)
گمشو من دوس پسر دارم
تهیونگ: که اینطور
درون دل(کیوت خر 🥺❤️😁)
خبر رسیده ا.ت فردای آن روز ۱۲قلو حامله بوده 🤣🤣🤣😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
جونگکوک:
خودشوم مسته🤣🤣🤣
میاد تو اتاق
ا.ت:
عهه...دیوار جون ببین این دوس پسرمه جونگکوک
و جونگکوک میاد جلو و خودشو به دیوار معرفی میکنه
و تا صبح باهم ...اهم بله دیگه بدونین منظورم چیه 😁💔🤣
پایان سناریو
یه جاهاییش از یکی از داستان خایی که خونده بودم بود
ولی بقیه اش باخودم بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت کنین
اگه سناریو خوب بود توی کامنتا بگین
و سناریو درخواستی هم میپذیرم به هر تعداد که باشه
ممنون خداح افظی تون باشه 😁☺️❤️🥺
جین:
ا.ت؟..
حالت خوبه؟
ا.ت:
تو کدوم خری؟
جین:
خر عمته ....بیب ....بیب
به مااطلاع داده شدهتا ساعت ۳ نصفه شب درحال دعوا بودن 😂😂💔
نامجون:
ا.ت:
دیوار کسخل بره چی به من مینگری ها؟؟؟!!!
نامجون:
ا.ت حات خوبع؟
ا.ت:
توجه نکرد وگفت :دیوار هیزززز
یونگی:
خوابه اصلا متوجه نمیشه😂😂🥺
جیهوپ:
ا.ت:
جیغغغغغ پد سگگگگگگگ
جیهوپ:
یا جد نامجون....کی حمله کرده!؟
ا.ت؟
حالت خوبه؟
ا.ت:
جیهوپ بیا این دیوارو ببین
همش به من زل میزنه منو دید میزنه بزنش
جیهوپ.در دل:
خدا شفات بده
جیمین:
ا.ت:
عوضییییی
جیمین:
ا.ت؟
چیشده؟
جیمین بیا ببین من همش بهش میگم دوست ندارم اون
همش من میپا
جیمین:
ا.ت تو بازم مست کردی؟!
هوففف....خسته شدم اون دفعه که با توالت فرنگی دعوا کرده بودی ایندفعه دیوار 😂😩💔
تهیونگ:
ا.ت: بیشعور.....
تهیونگ:
ا.ت چیشده؟ به کی فحش میدی؟
ا.ت:
توکی؟
تهیونگ:
یه پسر جذاب(جرررررر🤣🤣🤣)
گمشو من دوس پسر دارم
تهیونگ: که اینطور
درون دل(کیوت خر 🥺❤️😁)
خبر رسیده ا.ت فردای آن روز ۱۲قلو حامله بوده 🤣🤣🤣😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
جونگکوک:
خودشوم مسته🤣🤣🤣
میاد تو اتاق
ا.ت:
عهه...دیوار جون ببین این دوس پسرمه جونگکوک
و جونگکوک میاد جلو و خودشو به دیوار معرفی میکنه
و تا صبح باهم ...اهم بله دیگه بدونین منظورم چیه 😁💔🤣
پایان سناریو
یه جاهاییش از یکی از داستان خایی که خونده بودم بود
ولی بقیه اش باخودم بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت کنین
اگه سناریو خوب بود توی کامنتا بگین
و سناریو درخواستی هم میپذیرم به هر تعداد که باشه
ممنون خداح افظی تون باشه 😁☺️❤️🥺
۵.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.