پارت اخر
یونگی:مگه میتونم تورو رو تخت بیمارستان ببینم و گریه نکنم یه چیز مهمی هس که باید بهت لگم
دکتر:ایشون مرخص هستن
یونگی: مرسی
ات:اون چیز مهم چیه
.
یونگی:ات م..من د.دو.ست دارم🥹(عرررر)
.
ات:منم..دو.دوست دارم🤗
راوی:بعله دیگه ات و یونگی باهم ازدواج کردن و الان یه پسر به اسم سوهو دارن
میدونم خیلی مسخره تموم شد
پایان
دکتر:ایشون مرخص هستن
یونگی: مرسی
ات:اون چیز مهم چیه
.
یونگی:ات م..من د.دو.ست دارم🥹(عرررر)
.
ات:منم..دو.دوست دارم🤗
راوی:بعله دیگه ات و یونگی باهم ازدواج کردن و الان یه پسر به اسم سوهو دارن
میدونم خیلی مسخره تموم شد
پایان
۱.۴k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.