وقتی ازدواج کردید ولی سرطان ریه..
part¹³
ویو ماسان *:
نشستم کنار میز ..
+عه عم.. چیزی هست که میخوای بگی ولی نمیگی ...
_نه چیزی نیست ..
+بگو !
_باشه باشه .. تو واقعا با کسی .. ... ؟
+اصلا... من بجز موهام کسی هیچی از من ندیده بعد من با اون عوضیا؟؟
_اره ببخشید
سرفه سرفه *
_مطمئنی حالت خوبه ؟ میخوای بریم دکتر ؟
+نه خوبم .. بنظرت این ماموریت چجوری قراره تموم بشه .. ؟ خوب یا بد ؟ ..
_من که چیزای خوبی میبینم.. ی سوال .. تاحالا تیر خوردی ؟
+تیر نه ولی چاقو خوردم .. ی بار توی پام ..داشتم میدوییدم و یارو پرت کرد و فرو رفت تو ساق پام..
توچی؟
_من ..؟
ویو ماسان *:
نشستم کنار میز ..
+عه عم.. چیزی هست که میخوای بگی ولی نمیگی ...
_نه چیزی نیست ..
+بگو !
_باشه باشه .. تو واقعا با کسی .. ... ؟
+اصلا... من بجز موهام کسی هیچی از من ندیده بعد من با اون عوضیا؟؟
_اره ببخشید
سرفه سرفه *
_مطمئنی حالت خوبه ؟ میخوای بریم دکتر ؟
+نه خوبم .. بنظرت این ماموریت چجوری قراره تموم بشه .. ؟ خوب یا بد ؟ ..
_من که چیزای خوبی میبینم.. ی سوال .. تاحالا تیر خوردی ؟
+تیر نه ولی چاقو خوردم .. ی بار توی پام ..داشتم میدوییدم و یارو پرت کرد و فرو رفت تو ساق پام..
توچی؟
_من ..؟
۷۹۵
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.