مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p19
که یهو ته با ی مشت مرد و انداخت کف زمین
ویو ا.ت
سریع پریدم بغل تهیونگ
ا.ت: کجا رفته بودی میدونی چقدر ترسیدمممم(گریه)
ته: ببخشید عشقم رفته بودم اب بگیرم
ا.ت: اشکال نداره (کیوت ناراحت)
ته: بریم؟
ا.ت: نه پس بمونیم
ته: باشه
ویو ته
دست ا.تو گرفتم و سمت در خروجی رفتیم وارپ ماشین شخصیم شدیم کوک اونجا بود
کوک: چیشد؟
ته: هیچ
کوک: مطمعن باشم؟
ته: بلی
ویو ا.ت
ته واقعا جذابه واقعا نمیتونم تحمل کنم که رابطمون مخفی بمونه میخوام به ته بگم که هرچه زودتر به همه بگیم چون اینجوری هر لحظه امکان داره لو بریم و مامانم هی سرم غر غر کنه اول به کوک میگیم
ته: خب رسیدیم..
ا.ت: ته
ته: جونم؟
ا.ت: میشه ی چیزی بگم؟
کوک: بگو خودم بهش میگم
ا.ت: خودم میام. بهت میگم
کوک: اوک من میرم نودل درست کنم ته امشب مهمون من
ته: اخه..
کوک: اخه و مرض همین که شنیدی
ته: باش
ا.ت: کوک تو. برو من الان میام
کوک: باش
ا.ت: ته میدونی میخوام که به کوک بگیم که ما رابطه داریم اخه پنهان بودن رابطمون داره روانیم میکنه(خجالتی)
ته ا.تو گرفت تو بغلشو گفت
ته: باشه عشقم میگیم ولی کوکم بفهمه مامانت که نمیدونه پدر منم همینطور (ته میدونه ا.ت بابا نداره چون کوک دوست صمیمیشه ا.تم از کوک شنیده که ته مامان نداره)
ا.ت: اونم برای شنبه شب من دعوتتون میکنم با بابا ت بیا اینجا برای مهمونی بعدش منو تو با کوک ماجرا رو میگیم
ته: اوکیه
کوک: نمیخواین که من نودلارو بخورم؟(داد که ته و ا.ت بشنون)
ته: واسا اومدیم(داد)
رفتن داخل
داشتن نودل میخوردن که یهو.....
از بس گفتین کم مینویسم این دفعه زیاد نوشتم چون پارت قبلی شرایط نرسوندین ولی گذاشتم این دفعه تا 200 تایی شدن نمیزارم
فحش ندیدن میشنوم😅😅
p19
که یهو ته با ی مشت مرد و انداخت کف زمین
ویو ا.ت
سریع پریدم بغل تهیونگ
ا.ت: کجا رفته بودی میدونی چقدر ترسیدمممم(گریه)
ته: ببخشید عشقم رفته بودم اب بگیرم
ا.ت: اشکال نداره (کیوت ناراحت)
ته: بریم؟
ا.ت: نه پس بمونیم
ته: باشه
ویو ته
دست ا.تو گرفتم و سمت در خروجی رفتیم وارپ ماشین شخصیم شدیم کوک اونجا بود
کوک: چیشد؟
ته: هیچ
کوک: مطمعن باشم؟
ته: بلی
ویو ا.ت
ته واقعا جذابه واقعا نمیتونم تحمل کنم که رابطمون مخفی بمونه میخوام به ته بگم که هرچه زودتر به همه بگیم چون اینجوری هر لحظه امکان داره لو بریم و مامانم هی سرم غر غر کنه اول به کوک میگیم
ته: خب رسیدیم..
ا.ت: ته
ته: جونم؟
ا.ت: میشه ی چیزی بگم؟
کوک: بگو خودم بهش میگم
ا.ت: خودم میام. بهت میگم
کوک: اوک من میرم نودل درست کنم ته امشب مهمون من
ته: اخه..
کوک: اخه و مرض همین که شنیدی
ته: باش
ا.ت: کوک تو. برو من الان میام
کوک: باش
ا.ت: ته میدونی میخوام که به کوک بگیم که ما رابطه داریم اخه پنهان بودن رابطمون داره روانیم میکنه(خجالتی)
ته ا.تو گرفت تو بغلشو گفت
ته: باشه عشقم میگیم ولی کوکم بفهمه مامانت که نمیدونه پدر منم همینطور (ته میدونه ا.ت بابا نداره چون کوک دوست صمیمیشه ا.تم از کوک شنیده که ته مامان نداره)
ا.ت: اونم برای شنبه شب من دعوتتون میکنم با بابا ت بیا اینجا برای مهمونی بعدش منو تو با کوک ماجرا رو میگیم
ته: اوکیه
کوک: نمیخواین که من نودلارو بخورم؟(داد که ته و ا.ت بشنون)
ته: واسا اومدیم(داد)
رفتن داخل
داشتن نودل میخوردن که یهو.....
از بس گفتین کم مینویسم این دفعه زیاد نوشتم چون پارت قبلی شرایط نرسوندین ولی گذاشتم این دفعه تا 200 تایی شدن نمیزارم
فحش ندیدن میشنوم😅😅
۵.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.