Did I crush my victim?
پارت ۱۴
ویو سونگمین
وایی استرس دارممم. تاحالا همچین حسی رو تجربه نکردی بودم که با کراشم یجا باشممم ، ولی اون به احتمال زیاد گی نیست پس امکان داره که...نه نه نه اروم باش چیزی نیست.
بنگ چان: وایسا اینجا برات یه تیشرت بیارم.
سونگمین: باشه ممنون.
یه تیشرت راحت برام اورد و داخل اتاق لباسم عوض کردم.
ویو بنگ چان
اوه اندامش......هه محوش شدم. اون پسرک کوچولو مظلوم چطوری منو محو خودش کرده؟
بنگ چان: میخوای فیلم ببینیم؟
سونگمین: اگه اشکالی نداشته باشه اره.
بنگ چان: چه اشکالی. چه ژانری دوست داری؟
سونگمین: اوم عاشقانه و طنز
بنگ چان: اهه دقیقا مخالف من...من ترسناک دوست دارم.
سونگمین: من میترسم.
وقتی با منی از هیچی نترس کوچولو.
سونگمین: خب بیا عاشقانه ترسناک ببینیم.
بنگ چان: باشه
یه فیلم با همین ژانرا. فیلم رو پیدا کردم و گذاشتم.
وسطا فیلم بود که سونگمین اب دهنشو قورت داد و دستاشو از ترس مشت کرد. کاش میتونستم الان بغلت کنم کوچولو.
بنگ چان: سونگمین؟
سونگمین: اوهوم...
بنگ چان: ترسیدی؟
سونگمین: ا..اره
بنگ چان: میخوای بغلت کنم؟
سونگمین: چی؟(سرخ شدن)
بنگ چان: خجالت نکش
سونگمین: ب..باشه
اروم اومد سمتم. خیلی یواش تو بغلم گرفتمش. هرچی فیلم ترسناک تر میشد بیشتر فشارم میداد ، از این کارش خوشم میومد.
ویو سونگمین
واییی تو بغلشممم ، با اینکه دارم میترسم ولی از اینکه تو بغلشم خوشحالم و یجورایی خجالت هم میکشم. دارم.....دارم کراشمو بغل میکنم....خیلی خیلی حس خوبیه ، بغلش خیلی گرمه و بویه عطرش خیلی خوبه.
ویو بنگ چان
انقدر کوچولوعه که دلم میخواد فشارش بدم...کیوت.
داشتم فیلم رو نگاه میکردم، که دیدم سونگمین خوابش برده. دلم نیومد بیدارش کنم خیلی ناز خوابیده بود. اروم بلندش کردم و گذاشتمش رو مبل و روش پتو انداختم.
ویو سونگمین
وایی استرس دارممم. تاحالا همچین حسی رو تجربه نکردی بودم که با کراشم یجا باشممم ، ولی اون به احتمال زیاد گی نیست پس امکان داره که...نه نه نه اروم باش چیزی نیست.
بنگ چان: وایسا اینجا برات یه تیشرت بیارم.
سونگمین: باشه ممنون.
یه تیشرت راحت برام اورد و داخل اتاق لباسم عوض کردم.
ویو بنگ چان
اوه اندامش......هه محوش شدم. اون پسرک کوچولو مظلوم چطوری منو محو خودش کرده؟
بنگ چان: میخوای فیلم ببینیم؟
سونگمین: اگه اشکالی نداشته باشه اره.
بنگ چان: چه اشکالی. چه ژانری دوست داری؟
سونگمین: اوم عاشقانه و طنز
بنگ چان: اهه دقیقا مخالف من...من ترسناک دوست دارم.
سونگمین: من میترسم.
وقتی با منی از هیچی نترس کوچولو.
سونگمین: خب بیا عاشقانه ترسناک ببینیم.
بنگ چان: باشه
یه فیلم با همین ژانرا. فیلم رو پیدا کردم و گذاشتم.
وسطا فیلم بود که سونگمین اب دهنشو قورت داد و دستاشو از ترس مشت کرد. کاش میتونستم الان بغلت کنم کوچولو.
بنگ چان: سونگمین؟
سونگمین: اوهوم...
بنگ چان: ترسیدی؟
سونگمین: ا..اره
بنگ چان: میخوای بغلت کنم؟
سونگمین: چی؟(سرخ شدن)
بنگ چان: خجالت نکش
سونگمین: ب..باشه
اروم اومد سمتم. خیلی یواش تو بغلم گرفتمش. هرچی فیلم ترسناک تر میشد بیشتر فشارم میداد ، از این کارش خوشم میومد.
ویو سونگمین
واییی تو بغلشممم ، با اینکه دارم میترسم ولی از اینکه تو بغلشم خوشحالم و یجورایی خجالت هم میکشم. دارم.....دارم کراشمو بغل میکنم....خیلی خیلی حس خوبیه ، بغلش خیلی گرمه و بویه عطرش خیلی خوبه.
ویو بنگ چان
انقدر کوچولوعه که دلم میخواد فشارش بدم...کیوت.
داشتم فیلم رو نگاه میکردم، که دیدم سونگمین خوابش برده. دلم نیومد بیدارش کنم خیلی ناز خوابیده بود. اروم بلندش کردم و گذاشتمش رو مبل و روش پتو انداختم.
۸.۷k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.