رمان عاشقم باش 🙃🫀

part 82

دیانا

دیگه تا جمع و جور کردما اینا شب بود
من:هوییی هویج چصی بیا بریم بخوابیم
ارسلان:نمیخوام کاناپه راحتم
من:من ناراحتم اینطوری
ارسلان:به من چه
من:عشقمممممم
ارسلان:هیشششششش
من:اگه رو کاناپه میخوابی منم کنارت رو کاناپه میخوابم
ارسلان:هر جور میلته به من چه
رفتم کنارش پایین کاناپه نشستم
من:چیکار کنم اشتی کنی؟ 🥺 فقط ازون راه هایی که دوس داری نباشه ها😂
ارسلان:بوسم کن
من:باشه
اروم گونشو بوسیدم
ارسلان:اینطوری نه
لبامو گذاشتم رو لباش
اونم همراهیم کرد
بعد 2 3 مین جدا شدیم
من:خب حالا اشتی؟
ارسلان:یه کم اشتی
من:زیادش چطوریه؟
ارسلان:ازونا که خیلی دوس دارم
من:عیشششش منحرفففف😒
ارسلان:خب حالا اشتیم
سرمو گذاشتم رو سینش
اروم خوابم برد






#رمان
#عشق
#دیانا
#دیانا_رحیمی
#ارسلان
#ارسلان_کاشی
#اکیپ_سلاطین
#اکیپ_نیکا