آیدل جذاب من قسمت شانزدهم:))
+سرده بیا سریع بریم
_ باشه
و سریع تر رفتن تا به خونه برسن
که یه دفعه کوک یه فکری به ذهنش رسید
_ بیا اول بریم خونه بعدش لباساتو عوض کن منم زخمتو پانسمان کنم و بریم بیرون پایه ای؟
+ کجا ؟
_ شام بخوریم
+ باشه
_ یه ایده دارم سریع تر برسیم خونه
+ چه ایده ای
یه دفعه کوک تهیونگ بلند کرد و راه افتاد
+ هی کوککک منو بزار زمینننن
_ ته ته کوچولوم ترسیده؟ نترس نمیزارم بیوفتی
+ قول؟
_ ( باخنده ) اره قول
بعد چند دقیقه رسیدن خونه
کوک رمز درو زد و رفت سمت اتاق مشترکشون
بدو بدو ته رو انداخت رو تخت
_ وایسا برم جعبه کمک های اولیه رو بیارم لباساتو در بیار
+ باشه
تهیونگ آروم آروم شروع کرد اول سویشرت شو و بعدم پلیورشو در آورد و بعد دوباره خوابید
حس میکرد وقتی کوک بهش اهمیت میده دیگه نیازی به محبت بقیه نداره
داشت به این فکر میکرد که اصلا میتونست بدون مرد قوی و بزرگش زندگی کنه یا نه
که گوشیش زنگ خورد
+ سلام آقای بنگ
!سلام پسرم حالت چطورع
+ من خوبم شما خوبین ؟
! منم خوبم پسرم ( سرفه میکنه ) هعیی پیر شدیم و یادی از جوانی میکنیم
+ آقای بنگ مطمئن باشم که خوبین؟
! آره عزیزم
+ راستی دوماه میش گفتین میخواین آزمایش بدین ببینم خوب پیش رفت؟
! خب راستش ....... آره خیلی خوب بود
+ ( تو ذهنش : یه کاسه ای زیر نیم کاسه س)
+ باشه پس فردا همو ببینیم ؟
! اره خوبه
+باشه پس فردا همو میبینیم خدا نگهدار آقای بنگ
! خداحافظ پسرم
و گوشی رو گذاشت کتار
+ پس کوک کجا مو
_ شلام عشقم زود باش برگرد اینور ببینم
+ کجا موندی نگران شدم
_ اون بالا بالائه بود منم مجبور شدم چهار پایه بزارم
ادامه دارد
_ باشه
و سریع تر رفتن تا به خونه برسن
که یه دفعه کوک یه فکری به ذهنش رسید
_ بیا اول بریم خونه بعدش لباساتو عوض کن منم زخمتو پانسمان کنم و بریم بیرون پایه ای؟
+ کجا ؟
_ شام بخوریم
+ باشه
_ یه ایده دارم سریع تر برسیم خونه
+ چه ایده ای
یه دفعه کوک تهیونگ بلند کرد و راه افتاد
+ هی کوککک منو بزار زمینننن
_ ته ته کوچولوم ترسیده؟ نترس نمیزارم بیوفتی
+ قول؟
_ ( باخنده ) اره قول
بعد چند دقیقه رسیدن خونه
کوک رمز درو زد و رفت سمت اتاق مشترکشون
بدو بدو ته رو انداخت رو تخت
_ وایسا برم جعبه کمک های اولیه رو بیارم لباساتو در بیار
+ باشه
تهیونگ آروم آروم شروع کرد اول سویشرت شو و بعدم پلیورشو در آورد و بعد دوباره خوابید
حس میکرد وقتی کوک بهش اهمیت میده دیگه نیازی به محبت بقیه نداره
داشت به این فکر میکرد که اصلا میتونست بدون مرد قوی و بزرگش زندگی کنه یا نه
که گوشیش زنگ خورد
+ سلام آقای بنگ
!سلام پسرم حالت چطورع
+ من خوبم شما خوبین ؟
! منم خوبم پسرم ( سرفه میکنه ) هعیی پیر شدیم و یادی از جوانی میکنیم
+ آقای بنگ مطمئن باشم که خوبین؟
! آره عزیزم
+ راستی دوماه میش گفتین میخواین آزمایش بدین ببینم خوب پیش رفت؟
! خب راستش ....... آره خیلی خوب بود
+ ( تو ذهنش : یه کاسه ای زیر نیم کاسه س)
+ باشه پس فردا همو ببینیم ؟
! اره خوبه
+باشه پس فردا همو میبینیم خدا نگهدار آقای بنگ
! خداحافظ پسرم
و گوشی رو گذاشت کتار
+ پس کوک کجا مو
_ شلام عشقم زود باش برگرد اینور ببینم
+ کجا موندی نگران شدم
_ اون بالا بالائه بود منم مجبور شدم چهار پایه بزارم
ادامه دارد
۴.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.