دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗پارت ۱۰۷🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
حاجی دهنم سرویسه واییییییییییی شب منو می.کشه آخه دختر تو عقل نداری نمیگی این بزرگترین مافیای جهانه تورو به چپش میگیره میرا با دخترای دیگه اصلا بگو ببینم گه خورده من زنشم مگه میزارم آقای جئون جونگ کوک اگر اذیتم کنی با دختر دیگه ای بگردی پشیمونت میکنم حالا ببین رفتم پایین که با سوهو مواجه شدم سوهو: اون چیکارت داشت یوری: اولا اونو به درخت میگن دوما کاری که به شما مربوط نمیشه حالا بیا بریم سوهو: اووو چه خشن یوری: حالا کجاشو دیدی رفتم سمت یجی که دیدم اونم کمی از من نداشت تهیونگ با نگاهی که قشنگ میگفت فاتحتو بخون نگاش میکرد منم بودم میترسیدم ولی خب کوک عملی نشون داد فقط خدا کنه هعیییی اصلا چرا پشیمونم مگه اونا نیومدا خوش گذرونی پس ماهم میخوایم خوشبگذرونیم دست سوهو رو گرفتم با خودم کشیدم به سمت یجی و لئو کوک اومد پایین خنثی داشت نگام میکرد س لحظه ناراحت شدم که نکنه واقعا دیگه دوسم نداشته باشه یجورایی حسه بدی گرفتم ولی باز با سوهو رقصیدم بعد چند دقیقه دیدم کوک هم داره با ی دختر میرقصه با لج شروع کردم به مش.روب خوردن و م.ست کردن
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
باشه کوچولو خودت این بازی رو شروع کردی با یکی از دخترای بار که اسمش بورام بود شروع کردم به رقصیدن یوری لجش گرفت و رفت که م.ست کنه خواستم جلوش رو بگیرم که بورام دستم رو کشید برد طبقه بالا کشیدم تو ی اتاق دروبست جلوم وایساد خواست لباسش رو دربیاره که یهو
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
دیدم کوک با اون دختره رفت طبقه بالا هه الان حتما داره حال میکنه بغضم گرفت تا خِرخِرِ م.ست بودم هیچی نمی فهمیدم یهو دستم کشیده شد سوهو بود منو میخواست ببره توی اتاق نمیتونستم جلوش رو بگیرم چسبوندم به دیوار خواستم جیغ بزنم که ...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ❤️🩹✨️
⛓️🔗پارت ۱۰۷🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
حاجی دهنم سرویسه واییییییییییی شب منو می.کشه آخه دختر تو عقل نداری نمیگی این بزرگترین مافیای جهانه تورو به چپش میگیره میرا با دخترای دیگه اصلا بگو ببینم گه خورده من زنشم مگه میزارم آقای جئون جونگ کوک اگر اذیتم کنی با دختر دیگه ای بگردی پشیمونت میکنم حالا ببین رفتم پایین که با سوهو مواجه شدم سوهو: اون چیکارت داشت یوری: اولا اونو به درخت میگن دوما کاری که به شما مربوط نمیشه حالا بیا بریم سوهو: اووو چه خشن یوری: حالا کجاشو دیدی رفتم سمت یجی که دیدم اونم کمی از من نداشت تهیونگ با نگاهی که قشنگ میگفت فاتحتو بخون نگاش میکرد منم بودم میترسیدم ولی خب کوک عملی نشون داد فقط خدا کنه هعیییی اصلا چرا پشیمونم مگه اونا نیومدا خوش گذرونی پس ماهم میخوایم خوشبگذرونیم دست سوهو رو گرفتم با خودم کشیدم به سمت یجی و لئو کوک اومد پایین خنثی داشت نگام میکرد س لحظه ناراحت شدم که نکنه واقعا دیگه دوسم نداشته باشه یجورایی حسه بدی گرفتم ولی باز با سوهو رقصیدم بعد چند دقیقه دیدم کوک هم داره با ی دختر میرقصه با لج شروع کردم به مش.روب خوردن و م.ست کردن
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
باشه کوچولو خودت این بازی رو شروع کردی با یکی از دخترای بار که اسمش بورام بود شروع کردم به رقصیدن یوری لجش گرفت و رفت که م.ست کنه خواستم جلوش رو بگیرم که بورام دستم رو کشید برد طبقه بالا کشیدم تو ی اتاق دروبست جلوم وایساد خواست لباسش رو دربیاره که یهو
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
دیدم کوک با اون دختره رفت طبقه بالا هه الان حتما داره حال میکنه بغضم گرفت تا خِرخِرِ م.ست بودم هیچی نمی فهمیدم یهو دستم کشیده شد سوهو بود منو میخواست ببره توی اتاق نمیتونستم جلوش رو بگیرم چسبوندم به دیوار خواستم جیغ بزنم که ...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ❤️🩹✨️
۶.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.